مولانا
»
مثنوی معنوی
»
دفتر سوم
»
بخش ۲۱۳ - جذب هر عنصری جنس خود را کی در ترکیب آدمی محتبس شده است به غیر جنس
خاک گوید خاک تن را باز گرد
ترک جان کن سوی ما آ همچو گرد
جنس مایی پیش ما اولیتری
به که زان تن وا رهی و زان تری
گوید آری لیک من پابستهام
گرچه همچون تو ز هجران خستهام
تری تن را بجویند آبها
کای تری باز آ ز غربت سوی ما
گرمی تن را همیخواند اثیر
که ز ناری راه اصل خویش گیر
هست هفتاد و دو علت در بدن
از کششهای عناصر بی رسن
علت آید تا بدن را بسکلد
تا عناصر همدگر را وا هلد
چار مرغاند این عناصر بستهپا
مرگ و رنجوری و علت پاگشا
پایشان از همدگر چون باز کرد
مرغ هر عنصر یقین پرواز کرد
جذبهٔ این اصلها و فرعها
هر دمی رنجی نهد در جسم ما
تا که این ترکیبها را بر درد
مرغ هر جزوی به اصل خود پرد
حکمت حق مانع آید زین عجل
جمعشان دارد بصحت تا اجل
گوید ای اجزا اجل مشهود نیست
پر زدن پیش از اجلتان سود نیست
چونک هر جزوی بجوید ارتفاق
چون بود جان غریب اندر فراق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، خاک به انسان میگوید که بدن خود را به خاک بسپارد و به سوی او بازگردد. انسان با وجود هجرانی که احساس میکند، به این جسم مادی وابسته است. در ادامه، شاعر به تأثیرات عناصر و جاذبههای طبیعی در بدن اشاره میکند و میگوید که هفتاد و دو علت مختلف در بدن وجود دارد که بر ترکیب و رفتار آن تأثیر دارند. این عناصر همچون پرندگان در قفس، از یکدیگر جدا نمیشوند و در اثر مرگ و رنج، مجدداً به اصل خود باز میگردند. همچنین، شاعر به لزوم تحمل رنجها در زندگی اشاره میکند و میگوید که هر جزء باید به دنبال آرامش و رجوع به اصل خود باشد. در نهایت، حکمت خداوند مانع از پیش از موعد مرگ اجزا میشود و آنها را در صحت و سلامت نگه میدارد.
هوش مصنوعی: خاک به انسان میگوید که بدنت را به من برگردان و روح تو را به سوی من بفرست، مانند گردی که به سمت زمین میافتد.
هوش مصنوعی: دوستی و محبت میان ما از هر چیز دیگری مهمتر و ارزشمندتر است، حتی از زیبایی و ظاهری که ممکن است داشته باشی.
هوش مصنوعی: میگوید بله، اما من دستوپایم بسته است. هرچند که مانند تو از دوری رنج میبرم.
هوش مصنوعی: آبها تمام تلاش خود را میکنند تا تو را پیدا کنند، ای تری، بازگرد از غربت به سوی ما.
هوش مصنوعی: گرمای بدن به ما میگوید که از آتش، اصل و ریشهاش را بیابیم و دنبال کنیم.
هوش مصنوعی: در بدن انسان هفتاد و دو دلیل وجود دارد که ناشی از کششهای عناصر مختلف است و نیازی به راهنما یا رشتهای ندارد.
هوش مصنوعی: دلیل و علت به وجود میآید تا بدن از هم بپاشد و عناصر موجود در آن، یکدیگر را رها کنند.
هوش مصنوعی: چهار عنصر اصلی به مانند مرغهایی هستند که در قید و بندند، و این قید و بندها همان مرگ و درد و علت رهایی است.
هوش مصنوعی: وقتی که آهنگ همپیمانی آنها از هم جدا شد، مانند پرندهای که بالهایش را باز میکند، هر عنصر به شکلی مطمئن به سوی آسمان پرواز کرد.
هوش مصنوعی: این اصلها و فرعها، هر لحظه بار سنگینی بر بدن ما میگذارند و ما را به زحمت میاندازند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که این ترکیبها را بر اساس درد و رنج هر جزئی به اصل و ریشه خود بازگردانم.
هوش مصنوعی: حکمت الهی باعث میشود که شتابزدگی در کارها موجب پراکندگی نشود و همه چیز بهخوبی سامان یابد تا زمان معین خود برسد.
هوش مصنوعی: میگوید ای اجزا و اعضای وجود، مرگ آشکار نیست و قبل از رسیدن زمان مرگ، پرواز کردن و از آن فرار کردن فایدهای ندارد.
هوش مصنوعی: هر چیزی که به دنبال کمال و بالندگی است، مانند روحی است که در دوری از محبوب خود احساس تنهایی می کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.