ای یار من ای یار من ای یار بیزنهار من
ای دلبر و دلدار من ای محرم و غمخوار من
ای در زمین ما را قمر ای نیم شب ما را سحر
ای در خطر ما را سپر ای ابر شکربار من
خوش می روی در جان من خوش می کنی درمان من
ای دین و ای ایمان من ای بحر گوهردار من
ای شب روان را مشعله ای بیدلان را سلسله
ای قبله هر قافله ای قافله سالار من
هم رهزنی هم ره بری هم ماهی و هم مشتری
هم این سری هم آن سری هم گنج و استظهار من
چون یوسف پیغامبری آیی که خواهم مشتری
تا آتشی اندرزنی در مصر و در بازار من
هم موسیی بر طور من عیسی هر رنجور من
هم نور نور نور من هم احمد مختار من
هم مونس زندان من هم دولت خندان من
والله که صد چندان من بگذشته از بسیار من
گویی مرا برجه بگو گویم چه گویم پیش تو
گویی بیا حجت مجو ای بنده طرار من
گویم که گنجی شایگان گوید بلی نی رایگان
جان خواهم وانگه چه جان گویم سبک کن بار من
گر گنج خواهی سر بنه ور عشق خواهی جان بده
در صف درآ واپس مجه ای حیدر کرار من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه به بیان احساسات عمیق و وابستگی شاعر به محبوبش میپردازد. شاعر از محبوبش به عنوان یاری، دلبر، محافظ و نور در زندگیاش یاد میکند و او را منبع آرامش و امید میداند. محبوب در این شعر نماد عشق و معرفت است که زندگی شاعر را معنا میبخشد. شاعر میخواهد که محبوب به او کمک کند تا از مشکلات و دردهای زندگی عبور کند و در پی وصال و درک عمیقتری از عشق است. در واقع، این شعر به جستجوی الهام و روشنی در زندگی عاشقانه اشاره دارد.
هوش مصنوعی: ای دوست من، ای یار من، تو کسی هستی که همیشه در کنارم هستی و به خاطر تو احساس امنیت میکنم. تو محبوب و دلخواه منی و همیشه در لحظات سخت و غمگین همراه منی.
هوش مصنوعی: ای تو که در زمین مانند ماهی، ای تو نیمهشب ما که مانند صبحی، ای تو که در زمان سختیها حافظ و محافظ ما هستی، ای ابر پربار و شیرین من.
هوش مصنوعی: تو به زیبايي در جان من درخشانی و با حضور خود، دردها و مشکلاتم را درمان میکنی. ای دین و ایمان من، ای دریاي پر از گنج من.
هوش مصنوعی: ای شب، تو برای بیدلان مانند شمعی و من به تو ایمان دارم. تو راهنما و قطبنما برای هر کاروانی هستی و من رهبر و هدایتگر این کاروانم.
هوش مصنوعی: تو هم راهنما هستی و هم گمراهکننده، هم هدف و هم خواسته من. تو هم در اینجا حضور داری و هم در آنجا، هم گنجینه من و هم پشتیبانیام.
هوش مصنوعی: تو همچون یوسف پیامبر به سرزمین ما میآیی، تا من مشتری تو شوم و تو آتشی از اندرز و نصیحت برای مردم در مصر و بازار من برافروزی.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به شخصیتهای بزرگ مذهبی اشاره میکند و از آنها بهعنوان نمایندگان نور و رحمت یاد میکند. او میگوید که در زندگیاش از وجود این شخصیتها بهرهمند است و خود را تحت تأثیر روشنی و پیام آنها میداند. به نوعی نشاندهندهی احساس وابستگی و عشق به این شخصیتهاست که در واقع به او امید و قدرت میبخشند.
هوش مصنوعی: همنشین و همدم زندان من، همچنین خوشبختی من، قسم یاد میکنم که حال و وضع من به مراتب بهتر از بسیاری از افراد دیگر است که از آنها گذشتهام.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که من را به صحبت وادار میکنی و میپرسی که چه بگویم، ولی من نمیدانم چه چیزی باید در برابر تو بیان کنم. نگران نباش، ای بندۀ من، نیازی به توجیه و دلیل آوردن نیست.
هوش مصنوعی: میگویم که اگر گنجی ارزشمند وجود داشته باشد، میگوید بله، اما من جانم را رایگان خواهم داد. بعد از آن، چه بگویم؟ بنده بار سنگین خود را سبک کن.
هوش مصنوعی: اگر گنجی میخواهی، باید عزم خود را جزم کنی و در مسیر عشق، جان خود را فدای آن کنی و در صف ایستادگی قرار بگیری، مانند حیدر کرار که همواره در میدان نبرد حاضر و شجاع است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
بویی همیآید مرا مانا که باشد یار من
بر یاد من پیمود می آن باوفا خمار من
کی یاد من رفت از دلش ای در دل و جان منزلش
هر لحظه معجونی کند بهر دل بیمار من
خاصه کنون از جوش او زان جوش بیروپوش او
[...]
ای بخت اگر حامی شوی سعیی کنی در کار من
باشد که هم یاری کند روزی دلِ نایار من
از جان چه دارم یک رمق وز دل چه گویم یک نفس
آه از دلِ بی جان من وای از دلِ بیکارِ من
آری نزاری خواندهای الصبر مفتاحالفرج
[...]
ماهی گذشت و شب نخفت این دیده بیدار من
یادی نکرد از دوستان یار فرامش کار من
فریاد شبهایم چنین کز درد می آرد خبر
بسیار دلها خون کند، این ناله های زار من
زین بخت بی فرمان خود در حیرت مرگم، دمی
[...]
بازم به نازی شاد کن ای نازنین دلدار من
مرهم ز زخم عشق نه بر سینه افکار من
ای آتش عشق خدا سوزان تن خاکی ما
وی صرصر وحدت بیا بر باد ده آثار من
در راه وحدت ای شمن زنار شد هستی من
[...]
ای مار زلفین سیه ای عقرب جرار من
تا کی زنی نیشم بدل تا کی کنی آزار من
دفتر بگیر و جام ده کام من بدنام ده
با آن چلیپا طره ات تبدیل کن زنار من
چشم تو خورده خون من چون من که خوردم خون دل
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۲۰ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.