حفیظ احمدی در ۵ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۵۲ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۴:
با سلام و خسته نباشید.
بزرگمهر عزیز! همانگونه هم وزن مصراع درست چیزی که شما فرموده اید.
اگر دنبال فتحه و کسره و ضمه عربی برویم، روزی خواهد رسید که بدون این نشانه ها نه توانیم چیزی بنویسیم و نه بخوانیم.
با احترام
حفیظ از افغانستان
آرمین عبدالحسینی در ۵ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۴۳ دربارهٔ اوحدی » جام جم » بخش ۷۱ - در راستی:
به گزاف آنچنان عزیز نشد
که گرفتار خفت و خیز نشد
بیت بالا را فعلاتن مفاعلن فعلن بدست می اوریم و چون در عروض سنتی و اختیارات شاعری رکن اول که فاعلاتن باشد را فعلاتن می نویسیم.
رضا س در ۵ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۶:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱:
جناب مهدی ممنون از توجهتون. شاید دادن حکم کلی از طرف من درست نبوده چون حافظ غزلی عرفانی و بسیار قوی داره با مطلع:
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد/ عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
ولی باز برای نمونه میشه به این غزل عرفانی اشاره کرد:
عشق تو نهال حیرت آمد/ وصل تو کمال حیرت آمد
که البته زیباست ولی به قدرت سایر غزلهای حافظ نیست.
رفیعی در ۵ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۰۱ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » مسمطات » سعدی:
عجب شعری...عالی
مهرداد پارسا در ۵ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۰۶ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۳:
با نظر به لغت نامه دهخدا، بغداد به یک جام پر از شراب، و بلخ به کدو یا خمره ای از شراب، اطلاق می شده است.
با این تفاصیل، منظور خیام این است که پیمانه شراب تو چه یک جام کوچک باشد و چه یک خمره بزرگ، درنهایت وقتی پر شد، تفاوتی در اصل موضوع نمی کند. مثل زندگی بشر: که که با هر کمیت درنهایت پایانی دارد.
ساکت در ۵ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۳۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷:
لطفا از کانال تلگرامی من با عنوان همراه با خیام دیدن فرمایید به آدرس:
پیوند به وبگاه بیرونی
ساکت در ۵ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۳۶ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۷:
لطفا از کانال تلگرامی من با عنوان همراه با خیام دیدن فرمایید به آدرس:
پیوند به وبگاه بیرونی
ساکت در ۵ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۳۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۲:
لطفا از کانال تلگرامی من با عنوان همراه با خیام دیدن فرمایید به آدرس:
پیوند به وبگاه بیرونی
ساکت در ۵ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۳۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۸:
لطفا از کانال تلگرامی من با عنوان همراه با خیام دیدن فرمایید به آدرس:
پیوند به وبگاه بیرونی
ساکت در ۵ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۳۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۳:
لطفا از کانال تلگرامی من با عنوان همراه با خیام دیدن فرمایید به آدرس:
پیوند به وبگاه بیرونی
ساکت در ۵ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۳۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷:
لطفا از کانال تلگرامی من با عنوان همراه با خیام دیدن فرمایید به آدرس:
پیوند به وبگاه بیرونی
دکتر صحافیان در ۵ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۰۹:۳۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴:
اکنون که گل، باده زلال آماده کرده بلبل با گونه های فراوان شوق تحسین می کند( اگر باده صاف را تجلیات خداوند بدانیم، صد هزار زبان نیز تمام شوق آدمیان است که همه ناخواسته وصف او را می گویند)
2-دفتر اشعار را بردار و به صحرا برو، پس ازین حال خوش( آگاهی از تجلیات حق) مدرسه و کتاب حتی کشاف زمخشری( کاملترین تفسیر قرآن) جایی ندارد( آگاهی ات فراتر از الفاظ است و کاملترین دانشها الفاظ هستند)
3-فقیه مدرسه در حال مستی و بیخودی فتوای درستی داد که شراب از خوردن نابجای مال وقف بهتر است.
4- باده زلال یا ته مانده آن در حال خوشت تاثیری ندارد، لطافت حس خوب در بخشش ساقی ماست (تسلیم در برابر پیر ادامه تسلیم در برابر خداست)
5- از سیمرغ گوشه نشینی بیاموز که شهرت گوشه نشینان در آسمانها از ازل تا ابد یا در همه افق ها فراگیر است( گرچه در این دنیا گمنام یا رانده شده باشند)
6- مدعیان حقیقت بوریاباف و همراهان جان طلابافند.
7- سکوت کن حافظ و این کلیدهای طلای ناب را نگه دار که صراف شهر خود سکه تقلبی می زند( عارفان شهر فریبکارند)
دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روحاینستاگرام:drsahafian
آرش در ۵ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۰۹:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۶:
تا جایی که فرصت کردم نظرات را بخوانم، متوجه شدم دوستان به معنای ظاهری مصرع توجهی نکرده اند. بدیهی ست که هیچ شاعر بزرگی معنای ظاهری را فدای معنای باطنی نمی کند و شعر باید در هر سطحی از معنا منطقی باشد. و اما در معنای ظاهری دست حافظ در ساعد کسی بوده که ساق سیمین داشته و این تعبیر کم مایه است. هنگامی که شاعر از ساق سیمین سخن می گوید پس بدیهی ست که توضیح باید درباره دامن داده شده باشد. نمی شود مثلا گفت من عاشق چشمان کسی هستم که قد سرو مانندی دارد. بدیهی ست که پس از چشم توصیف چشم بیاد. من عاشق کسی هستم که چشمانی دارد که طاقش ابروی کمانی است.
milad۲ در ۵ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۰۸:۳۳ دربارهٔ شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۱۱:
به گمان برخی آن دو شعر هم را میخواندهاند و میان ایشان اختلاف نظرهایی بوده است. شعرهای واحدی را به هر دو نسبت دادهاند. واقع امر این است که حافظ هیچگاه به شاهولی نظر نداشته، بلکه الگوی شاعری، برای شاهولی بوده است. شاهولی چندین بار به استقبال حافظ رفته و غزلهایی با وزن و قالب و مضامین مشترک در هر دو دیوان زیاد است (رک. فرزام، 1379: 293-300). فعالیت شعری شاه ولی در کرمان مصادف با آخرین سالهای زندهگی حافظ آغاز میشود.
ویژهگیهای بلاغی غزلهای شاه ولی نشان میدهند که مخاطب اصلی وی، شاعران درباری و حرفهیی نیستند، بلکه وی شعرش را ابزار دعوت پیروان عرفان مکتبی ساخته است. دلیل سادهگی سبک و تکراری بودن ابیاتش این است که اکثر غزلهایش پاســخ فوری به قوال و یا به مریدانش در محافل صوفیانه بوده است. از اسناد تاریخی میتوان فهمید که پیروان شاه نعمتالله در باب مراد خود افسانهپردازی کردهاند و افسانه التفات حافظ به شاه ولی از این دست است. هواداران شاه ولی در قرن نهم، چنین گفتهاند که حافظ غزل «آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند» را در تعریض به غزلی از شاه نعمتالله گفته است (کرمانی، 1361: 106). در دیوان شاه نیز ابیاتی هست که بوی تعریض به حافظ دارد:
معــنی تــنزّل ار بداند حـــافظ
تنزیل به عشق دل بداند حافظ
او کرد نزول و ما ترقّی کردیم
تحقیق چنین کجا تواند حافظ
(شاه نعمتالله ،2535: 865)
بعیـد است که غزل حافظ «آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند» پاسخ به غزل معروف شاه ولی باشد. دلایل قطعی بر این مدعا این است که در دیوان سعدی (1361: 652) دو غزل هموزن و همقافیه غزلهای مورد بحث پیدا میشود. حافظ مصراع سعدی «بهتر ز طاعتی که به روی و ریا کنند » را عیناً در غزل خود آورده است. این فُرم از زمره غزلهایی بوده که مورد استقبال شاعران قرار گرفته است. شاعران روزگار حافظ مثل جهان ملک خاتون، کمال خجندی، عبید زاکانی، ناصر بخاری و اطمعه شیرازی استقبالهایی از وزن و قافیه این غزل کردهاند. اما غزل معروف شاه ولی در میان معاصران وی چندان مقبولیتی نیافته است. نمیتوان پذیرفت که غزل حافظ، جواب به شاه ولی بوده، بلکه شاه ولی به شعر حافظ نظر داشته است. دیگر این که در دیوان شاه ولی اغلب با کلمه «خواجه» مواجه میشویم که شاید اشاره به حافظ باشد. مثلاً در غزلی با مطلع «در گوشه میخانه کسی را که مقام است / ناقص نتوان گفت که او رند تمام است» در مقطعش با لحنی احترامآمیز از یک «خواجه» صحبت میشود: «سلطان جهان بنده سید شده از جان / او بنده آن خواجه که در عشق غلام است». بعید نیست که این غزل شاه ولی استقبال مستقیمی باشد از غزل «گل در بر و می در کف و معشوق به کام است. . . ».
milad در ۵ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۰۸:۲۷ دربارهٔ شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۱۱:
باسلام
کاملاً در بیت آخر مشخصه که حافظ ارادت بسیار خاصی نسبت به حضرت شاه دارن بزرگرانی همچون حضرت شاه و حافظ تزکیه نفس انجام دادن کجا اهل طعنه و کنایه هستن؟!!!!!
که اگر اینطور باشه میرن توی (قضاوت) کردن (دیگران) که این فقط کار انسان های کوچک و نادان هست
جدال انداختن بین این بزرگان هم از ناآگاهی و بی خردی به وجود اومده....
به گمان برخی آن دو شاعر هم را میخواندهاند و میان ایشان اختلاف نظرهایی بوده است. شعرهای واحدی را به هر دو نسبت دادهاند. واقع امر این است که حافظ هیچگاه به شاهولی نظر نداشته، بلکه الگوی شاعری، برای شاهولی بوده است. شاهولی چندین بار به استقبال حافظ رفته و غزلهایی با وزن و قالب و مضامین مشترک در هر دو دیوان زیاد است (رک. فرزام، 1379: 293-300). فعالیت شعری شاه ولی در کرمان مصادف با آخرین سالهای زندهگی حافظ آغاز میشود.
ویژهگیهای بلاغی غزلهای شاه ولی نشان میدهند که مخاطب اصلی وی، شاعران درباری و حرفهیی نیستند، بلکه وی شعرش را ابزار دعوت پیروان عرفان مکتبی ساخته است. دلیل سادهگی سبک و تکراری بودن ابیاتش این است که اکثر غزلهایش پاســخ فوری به قوال و یا به مریدانش در محافل صوفیانه بوده است. از اسناد تاریخی میتوان فهمید که پیروان شاه نعمتالله در باب مراد خود افسانهپردازی کردهاند و افسانه التفات حافظ به شاه ولی از این دست است. هواداران شاه ولی در قرن نهم، چنین گفتهاند که حافظ غزل «آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند» را در تعریض به غزلی از شاه نعمتالله گفته است (کرمانی، 1361: 106). در دیوان شاه نیز ابیاتی هست که بوی تعریض به حافظ دارد:
معــنی تــنزّل ار بداند حـــافظ
تنزیل به عشق دل بداند حافظ
او کرد نزول و ما ترقّی کردیم
تحقیق چنین کجا تواند حافظ
(شاه نعمتالله ،2535: 865)
بعیـد است که غزل حافظ «آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند» پاسخ به غزل معروف شاه ولی باشد. دلایل قطعی بر این مدعا این است که در دیوان سعدی (1361: 652) دو غزل هموزن و همقافیه غزلهای مورد بحث پیدا میشود. حافظ مصراع سعدی «بهتر ز طاعتی که به روی و ریا کنند » را عیناً در غزل خود آورده است. این فُرم از زمره غزلهایی بوده که مورد استقبال شاعران قرار گرفته است. شاعران روزگار حافظ مثل جهان ملک خاتون، کمال خجندی، عبید زاکانی، ناصر بخاری و اطمعه شیرازی استقبالهایی از وزن و قافیه این غزل کردهاند. اما غزل معروف شاه ولی در میان معاصران وی چندان مقبولیتی نیافته است. نمیتوان پذیرفت که غزل حافظ، جواب به شاه ولی بوده، بلکه شاه ولی به شعر حافظ نظر داشته است. دیگر این که در دیوان شاه ولی اغلب با کلمه «خواجه» مواجه میشویم که شاید اشاره به حافظ باشد. مثلاً در غزلی با مطلع «در گوشه میخانه کسی را که مقام است / ناقص نتوان گفت که او رند تمام است» در مقطعش با لحنی احترامآمیز از یک «خواجه» صحبت میشود: «سلطان جهان بنده سید شده از جان / او بنده آن خواجه که در عشق غلام است». بعید نیست که این غزل شاه ولی استقبال مستقیمی باشد از غزل «گل در بر و می در کف و معشوق به کام است. . . ».
milad در ۵ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۰۸:۰۳ دربارهٔ شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۱۱:
باسلام
کاملاً در بیت آخر مشخصه که حافظ ارادت بسیار خاصی نسبت به حضرت شاه دارن بزرگرانی همچون حضرت شاه و حافظ تزکیه نفس انجام دادن کجا اهل طعنه و کنایه هستن؟!!!!!
که اگر اینطور باشه میرن توی (قضاوت) کردن (دیگران) که این فقط کار انسان های کوچک و نادان هست
جدال انداختن بین این بزرگان هم از ناآگاهی و بی خردی به وجود میاد
شهرام پاینده در ۵ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۰۳:۰۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۴:
با درود
بنظر من در اشاره به من و تو اشاره به شخص من وگوهر درونی انسان دارد. در اصل شخصی که خودش را و حالات متفاوت شخصیت و افکار و احساساتش را میشناسد؛میداند که در وجودش حالتی ازمجموعه افکارواحساس خوب هست که گاهی همنشین او میشود. یعنی نوعی هماهنگی بین فرد و احساس و افکار که به آن اصطلاحا عشق گفته میشود و زمانی این هماهنگی بوجود میآید که وجود انسان از کینه و رنجش و نفرت و ترس و خشم تهی شده باشد.پس شاعر گرامی میدارد زمانی رو که با عشق و بدون احساس وافکار منفی سپری میکندرا استعاره میگیرد به حالتی که با معشوقه و فارغ از دنیا در ایوان برای نظاره باغ نشسته است.
اختران فلک آیند به نظاره ما . . . . . .
مولوی معتقد است که جهان بیرون برای ما خلق شده است.
ما ز فلک برتریم . . . . .
و اینکه این عالم در برابر ما اصالتی ندارد
گرجان عاشق دم زندآتش در این عالم زند وین عالم بی اصل را چون ذره ها برهم زند
در این بیت منظورش اینه که در حالت عشق یعنی زمانیکه وجودت از حرص و نفرت و کینه خالی شده اختران فلک به تو تعظیم میکنند و به نظاره ات مینشینند.
در بیت این عجبتر که منو تو. . . . . .
اشاره به یکسانی انسانها در رسیدن به عشق و وحدت وجود داره.یعنی اگر عدالتی در دنیا وجود داره تنها در تقسیم عشق هست.یعنی هر کسی به هر میزان که طلب کند میتواند از عشق بهره ببره وسیر آب بشه و در این مورد فرقی بین انسانها نیست و در این خصوص انسانها کاملا یکی و برابرند چه زن و چه مرد چه در عراق و چه در خراسان.
ایمیل من shpsysndeh@yahoo.com هست اگر کسی سوالی داره
Javad در ۵ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۵۶ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » راز آفرینش [ ۱۵-۱] » رباعی ۶:
بسیار واضح است خیام هیچ باوری به خدایان سامی نداشته و پرستش خدا فقط از روی ناآگاهی نسبت به جهان و پیرامون آدمی رو با بت پرستی یک سو میداند الباقی مطب هم که گویا است
و البته باید به خیام شک گرا آفرین گفت
مبین در ۵ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۲۲ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۰۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳۹:
از دوستان خواهش است حاشیه های بیهوده نگذارند، وقتی نتوانند مفهوم بگیرند تصور میکنند شعر اشتباه شده مانند همین که به جای صد سد میخواهند یا به جای آن کان یا عشقی عشق. اگر کمی دقت شود به وزن شعر باز هم میشود دانست که این کلمات درست اند و معنی هم با این کلمات کامل است.
میثم قرایی در ۵ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۰۸ دربارهٔ قاآنی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸: