امروز بت خندان میبخش کند خنده
عالم همه خندان شد بگذشت ز حد خنده
پیوسته حسد بودی پرغصه ولیک این دم
میجوشد و میروید از عین حسد خنده
در من بنگر ای جان تا هر دو سلف خندیم
کان خنده بیپایان آورد مدد خنده
بربسته و بررسته غرقند در این رسته
تا با همگان باشد از عین ابد خنده
تا چند نهان خندم پنهان نکنم زین پس
هر چند نهان دارم از من بجهد خنده
ور تو پنهان داری ناموس تو من دانم
کاندر سر هر مویت درجست دو صد خنده
هر ذره که میپوید بیخنده نمیروید
از نیست سوی هستی ما را کی کشد خنده
خنده پدر و مادر در چرخ درآوردت
بنمود به هر طورت الطاف احد خنده
آن دم که دهان خندد در خنده جان بنگر
کان خنده بیدندان در لب بنهد خنده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۹ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.