گنجور

حاشیه‌ها

Reza Akbari در ‫۶ ماه قبل، شنبه ۸ دی ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۰۹ دربارهٔ حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۴:

سلام این غزل حافظ رو با صدای ملکوتی شجریان را در برنامه دل انگیزان و در دستگاه سه گاه شنیدنی است

زهیر در ‫۶ ماه قبل، شنبه ۸ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۵۴ دربارهٔ حکیم سبزواری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴:

گرچه ما خاک‌نشینانِ ...

مُرقَّع: جامۀ وصله‌دار، لباسی که از تکّه پارچه‌های دوخته شده درست شده، خرقه، خرقه‌ای که وصله‌های چهارگوش داره.

محمدرضا خوشدل در ‫۶ ماه قبل، شنبه ۸ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۴۶ در پاسخ به مهدی دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۸:

افکار هم به معنی زخمی و خسته ست و پارسی تره تا افگار

زهیر در ‫۶ ماه قبل، شنبه ۸ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۲۹ دربارهٔ حکیم سبزواری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴:

چند بیت ازین شعر در این صفحه:

lib.eshia.ir/15194/1/232

مطرح شده بود.

زهیر در ‫۶ ماه قبل، شنبه ۸ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۲۶ دربارهٔ حکیم سبزواری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴:

بازی بازوی نصریم نه چون نسر ...

نسر: کرکس، لاشخور

بازی: ممکنه همون بازی خودمون باشه، یا پرندۀ باز در مقابل نسر

زهیر در ‫۶ ماه قبل، شنبه ۸ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۲۴ دربارهٔ حکیم سبزواری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴:

برِ ما پیرِ خِرد طفل ...

پیر خرد یعنی کسی که در خردمندی پیر شده

زهیر در ‫۶ ماه قبل، شنبه ۸ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۲۲ دربارهٔ حکیم سبزواری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴:

الآن سرِ کلاسم و استاد دارن این شعرُ برامون توضیح میدن! 😃

دکتر صحافیان در ‫۶ ماه قبل، شنبه ۸ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۱۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۱:

دوستان، هم‌نشین شبانه خود را از یاد نبرید و از حق خدمت بی‌ادعایم یاد کنید.

۲- در لحظه سرخوشی، با موسیقی چنگ و چغانه( قانون) از آه و ناله عاشقان یاد کنید( خانلری: راه ناله- صوت نغمه)
۳-آنگاه که لطافت شراب در چهره زیبای ساقی جلوه‌گر شد، از عاشقان با شعر و ترانه یاد کنید.
۴- چون دست امید را در کمر مراد و کامیابی انداختید(استعاره دست و کمر)، در وسط این حال خوش از پیمان عاشقانه ما یاد کنید.
۵- اکنون که غم‌خوار وفاداران نیستید، از بی‌وفایی گردش روزگار یاد کنید.
۶- اگرچه اسب زردرنگ اقبالتان سرکشی می‌کند، از همراهان قدیم با سر تازیانه یاد کنید(اشاره سر تازیانه: بخشش- ایهام به آتش گرفتن تازیانه در دست یوسف از آه عاشقانه زلیخا)
۷- ای بزرگان که ساکن صدر و جلالت پادشاه(ایهام: حضرت حق) هستید، از روی حافظ که پیوسته خاک‌سای این آستان بود یاد کنید.
آرامش و پرواز روح

 پیوند به وبگاه بیرونی

بهرام خاراباف در ‫۶ ماه قبل، شنبه ۸ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۷:۰۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۴۰ - اعتماد کردن بر تملق و وفای خرس:

او تویی ، خود را بجو در اویِ او  

 کو و کو گو ، فاخته شو سویِ او

#مولوی 

فاخته ای دردرون دارم

کوکو

فاخته ای دربیرون

کو؟

کو؟

سفید در ‫۶ ماه قبل، شنبه ۸ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۰۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۴:

 

اهل نظر دو عالم در یک نظر ببازند

عشق است و داو اول بر نقد جان توان زد

 

 

سفید در ‫۶ ماه قبل، شنبه ۸ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۴:

 

راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد

شعری بخوان که با او رطل گران توان زد

 

چه مقدمه قدرتمندی

این شعر بسیار زیباست و مقدمه‌ی آن بسیار قوی و زیبا سروه شده است

بیت نخست و بیت پایانی شعر بسیار مهم است و نقش اساسی در میزان زیبایی و جاذبه شعر دارد

 

سفید در ‫۶ ماه قبل، شنبه ۸ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۵۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۰:

 

دل که از ناوک مژگان تو در خون می‌گشت

باز مشتاق کمانخانه ابروی تو بود...

 

سفید در ‫۶ ماه قبل، شنبه ۸ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۴۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۴:

 

گفتی که حافظ این همه رنگ و خیال چیست

نقش غلط مبین که همان لوح ساده‌ایم

 

سفید در ‫۶ ماه قبل، شنبه ۸ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۴۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۴:

 

کانصاف می‌دهیم و ز راه اوفتاده‌ایم...

 

 

سفید در ‫۶ ماه قبل، شنبه ۸ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۴۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۹:

 

چه شعر لطیف غم‌انگیزی بود

 

ای تازه گل که دامن از این خار می‌کشی...

 

 

سفید در ‫۶ ماه قبل، شنبه ۸ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۳۵ دربارهٔ حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۹:

 

بر قصد خون عشاق ابرو و چشم شوخش

گاه این کمین گشاده گاه آن کمان کشیده...!

 

عجب بیتی...!

 

 

سفید در ‫۶ ماه قبل، شنبه ۸ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۳۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰:

 

ز چشمت جان نشاید برد کز هر سو که می‌بینم

کمین از گوشه‌ای کرده‌ست و تیر اندر کمان دارد...!

 

 

سفید در ‫۶ ماه قبل، شنبه ۸ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۱۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۸:

 

در عاشقی گزیر نباشد ز ساز و سوز

استاده‌ام چو شمع، مترسان ز آتشم

 

 

۱
۱۹۶
۱۹۷
۱۹۸
۱۹۹
۲۰۰
۵۴۷۳