آوردهاند که فقیهی دختری داشت به غایت زشت به جایِ زنان رسیده، و با وجود جِهاز و نعمت کسی در مُناکِحت او رغبت نمینمود.
زشت باشد دَبِیقی و دیبا
که بود بر عروسِ نازیبا
فیالجمله، به حکم ضرورت عَقْدِ نِکاحش با ضَرِیری ببستند.
آوردهاند که حکیمی در آن تاریخ از سَرِنْدیب آمده بود که دیدهٔ نابینا روشن همیکرد.
فقیه را گفتند: داماد را چرا عِلاج نکنی؟
گفت: ترسم که بینا شود و دخترم را طلاق دهد؛
شویِ زنِ زشتروی، نابینا بِه.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این داستان، فقیهی دختری بسیار زشت داشت که به دلیل زشت بودن، هیچکس تمایلی به ازدواج با او نداشت، حتی با وجود داشتن جهاز و نعمت. به ناچار او را به عقد مردی نابینا درآوردند. در همین زمان، حکیمی از سرندیب به آنجا آمد که توانایی روشن کردن بینایی نابینایان را داشت. فقیه به او گفت که نگران است اگر داماد بینا شود، ممکن است دخترش را طلاق دهد، بنابراین از درمان او خودداری کرد. این داستان به تعلل در تصمیمگیری و ترس از پیامدهای احتمالی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: نقل شده است که فقیهی دختری داشت که بسیار ظاهری ناپسند داشت و به سن ازدواج رسیده بود، اما با وجود داشتن جهیزیه و دارایی، کسی تمایل به ازدواج با او نشان نمیداد.
جامهٔ دبیقی (محصولِ شهر دَبِیق در مصر) و حریرِ نگارین بر بالای عروسِ زشت، نیکو نیاید.
هوش مصنوعی: به طور کلی، به دلیل ضرورت، او با فردی که دچار نقص بینایی بود، عقد ازدواج بست.
هوش مصنوعی: نقل قول شده که در آن زمان، حکیمی از سرندیب آمده بود که بینایی نابینایان را روشن میکرد.
هوش مصنوعی: فقیه را پرسیدند: چرا مشکل داماد را حل نمیکنی؟
هوش مصنوعی: او گفت: میترسم که او بینا شود و دخترم را طلاق بدهد.
همسرِ زنِ نازیبا کور بهتر است تا بینا.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.