گنجور

حاشیه‌ها

سوره صادقی در ‫۵ ماه قبل، شنبه ۴ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۰۳ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۰ - در مدح شاه مظفرالدین قزل ارسلان:

اگر خواهد به آب تیغ گل رنگ ...

تیغ گلرنگ کنایه از شمشیر خون‌آلود. منظور از آب در «به آب تیغ گلرنگ» می‌تواند اشاره داشته باشد به خونی که از چنین شمشیری می‌چکد یا اینکه منظور آبرو باشد: با عزت شمشیر فاتحش می‌تواند....

روس منظور همان مردمان روسیه یا حداقل قوم شمال قفقاز و اطراف دریای خزر و رود ولگا است. در زمان نظامی سابقه حمله به قفقاز را داشتند بنابراین به نظر معادل «مهاجمان شمالی» معنی می‌دهد. برآوردن: بیرون کشیدن. چشمه زنگ کنایه از آسمان. بیرون کشیدن رود روس (جریان لشگر مهاجمان شمالی) از آسمان به نظر تعبیر شاعرانه برای وصف اینکه سرنوشتشان را به نابودی رقم می‌زند و از عرصه روزگار حذف می‌کند، باشد. در عین حال «برآرد»، «رود» و «چشمه» تناسب دارد.

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۵ ماه قبل، شنبه ۴ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۵:۱۶ دربارهٔ عطار » تذکرة الأولیاء » بخش ۱۱ - ذکر ابراهیم بن ادهم رحمة الله علیه:

نقل است که گفت: 
یک زمانی,  باغی به من دادند تا نگاه دارم. صاحبِ باغ آمد و گفت: انار شیرین بیار! بیاوردم، ترش بود.
 گفت: انار شیرین بیار! 
ظرفی دیگر بیاوردم، باز هم ترش بود.
 گفت: ای سبحان الله! مدتی طولانی در باغی کار کنی، انار شیرین ندانی؟

گفتم: من باغ تو را نگاه می دارم طعم و مزه انار ندانم که نچشیده ام.

مرد گفت: بدین زاهدی که تویی گمان برم که ابراهیم ادهمی.

چون این بشنیدم از آنجا برفتم.

 

عراق> اماره>  میسان> میدان نفتی بازرگان

حسام ابراهیم‌وند در ‫۵ ماه قبل، شنبه ۴ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۵:۱۰ در پاسخ به ســعـــيـــد دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۹:

سلام، نسخ قدیم درست گفتن. 

منظور حافظ در اینجا از حضرت، معنی دیگر اون یعنی *حضور* هست.  یعنی ای مگس محل حضور سیمرغ یا جایی که سیمرغ هست، جولانگه تو نیست. در نسخ غیرمتقدم چون واژه حضرت در کلام عامه با معنی *مقام شامخ* پیوند خورده و این معنی، در این بیت چندان دلنشین نیست، عرصه را جایگزین کردند. هرچند معنی مقام عالی حضرت هم از همون ریشه حضور هست. به این معنا که در زمان حضور یاد یا حضور شخص آن حضرت، حضور دیگران به چشم نمیاد‌، یعنی بزرگی حضور. در قدیم به حاضران مجلس، حضرات هم می‌گفتن. علی ای حال، برای عامه عرصه دلنشین‌تر هست و برای قدما و آشنایان با تحول مفاهیم همان حضرت شیواتر هست. به نظرم مصراع دوم این بیت مهم‌تر و زیباتر هست که اونم جداگانه ضرب‌المثل شده! 

همایون در ‫۵ ماه قبل، شنبه ۴ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۳:۳۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۰۵:

غزلی که نشان میدهد جلال‌دین پیش از ملاقات شمس در عالم تصوف و عرفان پدری خود هم به شاعری علاقمند و با ردیف و قافیه مشغول و کوشنده بوده است و تسلط بر شعر و واژه و آهنگ و قافیه را در یک سال و چند سال بدست نیاورده است بلکه ثمره سالیان دراز ممارست و استعداد های ذاتی است

مقایسه کنید این غزل را با با غزل 

واقعه ای بدیده‌ام در خور لطف و آفرین 

خیز معبرالزمان صورت خواب من ببین 

خه‌تساز در ‫۵ ماه قبل، شنبه ۴ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۳:۲۶ در پاسخ به فرز دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳۹:

بنده به دو دلیل با برداشتِ شما مخالفم:

نخست اینکه "سدّ" تشدید دارد و وزنِ شعر را خراب میکند.

دودیگر آنکه مگر کسی، در جایی مثلن گفته بوده که "بر سرِ راهِ آبِ دیده، آسیابی بنا‌کن، که حجمِ اشکِ ما آنرا به چرخش درآورَد." که مولوی لازم دیده پاسخ دهد که "نخیر برادر، به جایِ آسیاب، سدّی برپاکن، مثلن، چون اشکِ ما انقدر زیاد است که آسیاب را آب در هم خواهد شکست."

خه‌تساز در ‫۵ ماه قبل، شنبه ۴ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۳:۰۱ در پاسخ به ديبا دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳۹:

و اما اندر تفاوتِ "سد" و "صد":

در زبانِ فارسی آوایِ "ص" وجود ندارد. از همین رو عددِ "۱۰۰" میبایستی "سد" نوشته شود ولی "آب‌بند"، "سدّ" [یعنی همواره با تشدید]که واژه‌یی عربی‌ست. واژه‌یِ "سده" که از عددِ "۱۰۰" برگرفته شده- در دو معنایِ "قرن" و "جشنِ سده" - گواهِ درستیِ این اظهارنظرِ بنده هستند.

همچنین است واژه‌یِ فارسیِ "۶۰" که به نادرست "شصت" نوشته میشود؛ حال آن که درستِ آن "شست" است.

گویا روزی، روزگاری، شخصی (یا اشخاصی) دلسوز، برایِ پرهیز از اشتباهِ "۶۰" با انگشتانِ "شستِ" دست و پا (و یا دلیلی دیگر که هرچه باشد نادرست است)، به نادرستی، آن را با "ص" نوشته و این کژی را در شیوه‌یِ نگارشِ ما وارد کرده است.

در پایان برایِ محکم‌کاری، نقلِ قولی از دهخدا می‌آورم:

در لغتنامه‌یِ دهخدا در توضیحِ "سده" اینچنین آمده:

"... دهم‌روز از بهمن‌ماه ... روز جشنی و عیدی بزرگ از پارسیان بوده [و] صَدَق معرب آن است . و صد که دو پنجاه است پارسی است و مانند شصت که دو سی است به سین آمده. گویند از آن عید تا عید نوروز پنجاه شب و پنجاه روز بود. ..."

و کمی پایینتر نیز آمده:

"... بعضی دیگر گویند: چون از این روز تا نوروز پنجاه روز و پنجاه شب است که مجموع آن صد باشد، بنابراین سده میگویند. و صد به صادِ معرب، سد به سین است. چه در کلام فرس قدیم صاد نیامده. ..."  (در این نقلِ‌قول، نقطه‌گذاری و کسره از منست!)

با آرزویِ این که رهروِ دهخدا شویم و کژراهه‌یِ عادت و عناد را بپرهیزیم.

خه‌تساز در ‫۵ ماه قبل، شنبه ۴ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۲:۰۵ در پاسخ به فرزانه دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳۹:

دوستِ گرامی، با پوزش، لازم دیدم، اشاره کنم که نیهیلیسم یکی از مکتبهاست و نیهیلیست فردی‌ست که پیروِ آن مکتب است. از این رو ابوالعلا نمیتواند [مکتبِ] نیهیلیسم باشد. بلکه ایشان میتوانند یک نیهیلیست باشند.

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۵ ماه قبل، شنبه ۴ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۰۸ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۳۱۹:

این دوبیتی به شکل زیر:

«گلان فصل بهاران هفته‌ای بی/زمان وصل یاران هفته‌ای بی»

«غنیمت دان وصال لاله رویان/که گل در لاله زاران هفته‌ای بی»

به هیچ رو با نسخه مرجع همخوانی ندارد.

 

*از هرگونه دستکاری–از جمله فارسی سازی–اسناد هویت ملی بپرهیزیم.

محمد مهدی منصور در ‫۵ ماه قبل، جمعه ۳ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۰۹ در پاسخ به محمد مهدی منصور دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۸:

در نسخه هفت دیوان هم خاک اومده

محمد مهدی منصور در ‫۵ ماه قبل، جمعه ۳ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۰۷ دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۸:

در بیت ۵

معمولا خاک رو بر باد میدهند نه خون را، احتمالا اشتباه کاتب بوده

غلامرضا بابایی در ‫۵ ماه قبل، جمعه ۳ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۲۲ در پاسخ به رضا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳:

درود و مهرحضور  آقا رضا ،  از تفسیر غزل با شکوه حضرت حافظ لذتی وافر بردم دمت گرم و س ت خوش باد ...

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۵ ماه قبل، جمعه ۳ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۴۸ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۳۱۶:

ویرایش و تصحیح به استناد نسخه مرجع انجام شد.

 

*از دستکاری اسناد هویت ملی–به هر بهانه‌ای–پرهیز کنیم.

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۵ ماه قبل، جمعه ۳ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۴۱ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۳۱۵:

در مصرع دوم بیت نخست، «سرنگون» درست نیست. آخر مگر روز هم سرنگون می‌شود؟ دستکاری تا این حد؟

ویرایش به استناد نسخه مرجع و نیز نسخه دیگری از وحید دستگردی، انجام می‌شود.

 

*از دستکاری اسناد هویت ملی–به هر بهانه‌ای–پرهیز کنیم.

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۵ ماه قبل، جمعه ۳ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۱۶ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۳۰۹:

به استناد نسخه مرجع و نسخه دیگر شادروان وحید دستگردی، شکل درست دوبیتی به شرح زیر است:

کریمی که مکانش لامکان بی/صفابخش جمال گلرخان بی

پدید آرندۀ روز و شُوِ خلق/به هر جنبدنده‌ای روزی رسان بی

 

*از دستکاری اسناد هویت ملی به هر بهانه‌ای–زیبا سازی، به روز رسانی یا ویرایش–پرهیز کنیم.

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۵ ماه قبل، جمعه ۳ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۳۵ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۳۰۵:

به استناد نسخه مرجع و نیز نسخه دیگر شادروان وحید دستگردی، در مصرع نخست بیت شماره 1، «بستان» (به جای «زندان») درست است.

 

از دستکاری اسناد هویت ملی بر پایۀ سلیقه شخصی و به بهانه ویرایش، خودداری کنیم.

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۵ ماه قبل، جمعه ۳ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۵۳ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۳۰۳:

این دو بیتی به نوعی تکرار دوبیتی 302 می‌باشد و به این شکل، در نسخه مرجع و نیز نسخه دیگر شادروان وحید دستگردی وجود ندارد.

رضا از کرمان در ‫۵ ماه قبل، جمعه ۳ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۴۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵۴:

چشم حرام‌خواره من دزد حسن ...

 درود بر شما 

حاشیه قبلی بنده اشتباها حذف شد ولی به صورت خیلی ساده معنی بیت میشه :

ای جان من ، تو چرا به این چشم من که دزدانه و زیر چشمی تو را نظاره میکند  ودچار فعل حرام میگرده قدرت بینایی میدهی این کار را نکن 

رضا از کرمان در ‫۵ ماه قبل، جمعه ۳ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۳۳ در پاسخ به سید عماد آریافر دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۲۰ - ای گربه:

عماد جان درود 

بنظر نمیاد این قطعه ربطی به ایران وانگلیس داشته باشه ضمن اینکه دوران حکومت رضا شاه   دوره رشد وترقی ومدرنیته ایران بوده نه دوره  تاریک ایران واتفاقا ایشان کاملا پایبند به مشروطه بوده اند.

شاد باشی عزیز

سوره صادقی در ‫۵ ماه قبل، جمعه ۳ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۶:۵۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۹ - خطاب زمین‌بوس:

کند هر پهلوی خسرو نشانی تو خود هم خسروی هم پهلوانی

پهلو به معنای پهلوان است. خسرونشان کسیست که نشان پادشاهی دارد. هر پهلوانی دوست دارد  خود را بزرگ و معظم همچون پادشاه جا بزند. طغرل ارسلان نه تنها سلطان است بلکه پهلوان و جوانمرد هم هست. پادشاهی و خسروی نماد قدرت و پهلوانی نماد اخلاق و جوانمردیست که نظامی می‌گوید طغرل ارسلان هر دو را دارد.

سید مهدی smb۱۳۴۷@gmail.com در ‫۵ ماه قبل، جمعه ۳ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۵۷ دربارهٔ خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۹:

دقیقا در رباعیات مولانا نیز آمده‌است. 

۱
۱۹۴
۱۹۵
۱۹۶
۱۹۷
۱۹۸
۵۶۷۲