آن که بر نسترن از غالیه خالی دارد
الحق آراسته خلقی و جمالی دارد
درد دل پیش که گویم که به جز باد صبا
کس ندانم که در آن کوی مجالی دارد
دل چنین سخت نباشد که یکی بر سر راه
تشنه میمیرد و شخص آب زلالی دارد
زندگانی نتوان گفت و حیاتی که مراست
زنده آنست که با دوست وصالی دارد
من به دیدار تو مشتاقم و از غیر ملول
گر تو را از من و از غیر ملالی دارد
مرغ بر بام تو ره دارد و من بر سر کوی
حبذا مرغ که آخر پر و بالی دارد
غم دل با تو نگویم که نداری غم دل
با کسی حال توان گفت که حالی دارد
طالب وصل تو چون مفلس و اندیشه گنج
حاصل آنست که سودای محالی دارد
عاقبت سر به بیابان بنهد چون سعدی
هر که در سر هوس چون تو غزالی دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
درد دلم را پیش چه کسی بگویم؟ زیرا به غیر از باد صبا، کسی فرصت و توانایی رفتن و حضور داشتن در کوی یار من را ندارد.
هیچکس دلی تا این اندازه (مانند معشوق من) سخت ندارد که در دست آبی زلال داشته باشد و ببیند کسی بر سر راهش تشنه جان میدهد و قطرهای از آن آب را به او ندهد.
نمیتوان گفت که من زنده هستم و حیات دارم زیرا زنده آن کسیست که به وصال معشوقش رسیده باشد.
اگر تو از من و دیگران بیزاری، من از هر که غیر توست رویگردانم و مشتاق دیدار توام.
پرنده میتواند بر بام تو بنشیند و من تنها توان نشستن بر سر کوی تو را دارم، آفرین بر پرنده که پر و بال دارد و میتواند پرواز کند.
غمم را با تو نمیگویم زیرا تو غمی نداری (و مرا درک نمیکنی)، احوالات خود را به کسی میتوان گفت که او هم احوالاتی مثل ما دارد (و میتواند ما را درک کند)
خواهان تو تهیدست و فقیر است و اندیشهی گنجی مانند وصال تو را دارد، نتیجه این میشود که رویای او محال و تحقق نیافتنیست.
«این بیت دارای ایهام است» معنای اول: هر کس که در سر هوس و اندیشهی آهویی مانند تو را دارد، از بیچارگی و آشفتگی عاقبت مثل سعدی سر به بیابان خواهد گذاشت. معنای دوم: هر کس که میل به آهویی مانند تو دارد، عاقبت مثل سعدی در طلب تو به بیابان و دشت خواهد رفت تا تو را پیدا کند. (زیرا آهو در دشت زندگی میکند)
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
تو نظر کن که بت من چه جمالی دارد
بر لب چشمه حیوان خط و خالی دارد
مه و خورشید بهم کس نتواند دیدن
تو ببین بر سر خورشید هلالی دارد
هست خوبان جهان را همه حسن و خط و خال
[...]
هر که از اهل کمال است جلالی دارد
خوش کمالی که جمالی به کمالی دارد
نفس اهل کمال است که جان می بخشد
آفرین بر نفسش باد که حالی دارد
بسته ام نقش خیالی که نیاید به خیال
[...]
زلف بر عارض زیبای تو حالی دارد
کیست در شهر که او چون تو جمالی دارد
گوشه گیری که لب نان حلالی دارد
سی شب از گردش ایام هلالی دارد
نیست جویای نظر چون مه نو ماه تمام
خودنمایی نکند هر که کمالی دارد
آب بر حسن گلوسوز فشاندن ستم است
[...]
شهره شهر شود هر که جمالی دارد
کشد آزار خسان هر که کمالی دارد
حسن را جلوه مده در نظر بیدردان
جلوه آفت بود آنرا که جمالی دارد
خمش ای مرغ خوش آواز که در سر صیاد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.