کرد با من زمانه حمله به جنگ
چون مرا بسته دید میدان تنگ
رنج و غم را ز بهر جان و دلم
تیغ پولاد کرد و تیر خدنگ
هر زمانی همی رسد مددش
دو سپه روز و شب ز روم و ز زنگ
زان کشد تیغ صبح هر روزی
که نگشتش گسسته بر من چنگ
گشته ام چون عطارد اندر حوت
ورچه بودم چو ماه در خرچنگ
آتش گوهرم به خاطر و طبع
حبس از آن باشدم همی در سنگ
آب انده ز دیده چندان رفت
تا زد آئینه نشاطم زنگ
آب رویم نماند در رویم
آب مانند کس نبینی رنگ
محنتم همچو دوستان عزیز
هر شب اندر کنار گیرد تنگ
بالشی ام نهد ز پنجه شیر
بستری گسترد ز کام نهنگ
شربتی خورده ام به طعم چنان
نوشم آید همی به کام شرنگ
خورشم گشت خاک تیره چو مار
مسکنم کوه تنگ شد چو پلنگ
خوب گفتار و پر هنر حرکت
بدلم شد به خامشی و درنگ
گویی آن صورتم که بر دیوار
زده باشدش خامه نیرنگ
به دلم داده بود شاهی روی
به تنم کرده بود بخت آهنگ
چشم آن شد ز گرد انده کور
پای این شد ز دست محنت لنگ
هر چه بیشم دهد فلک مالش
بیش یابد ز من همی فرهنگ
هنرم هر چه داد بیش کند
چنگ را لحن خوشتر آرد چنگ
لیکن از حد چو بگذراند باز
بگسلاند به چنگ بر آهنگ
هر که او پاک چون هوا باشد
چون هوا نزد کس نگیرد سنگ
مرد باید که ده دله باشد
تا بود سرخ روی چون نارنگ
مردمان زمانه بی هنرند
زانکه فرهنگشان ندارد هنگ
نیست در کارشان دل زاغی
بانگ افکنده در جهان چو کلنگ
نیست از ننگ ننگشان ور چند
ننگ دارد ز ننگ ایشان ننگ
دوزخ آرد پرستش ایشان
راست هستند نامه ارژنگ
لاف رادی گران بود چون کوه
ور چو زفتی گران بود چون گنگ
خوب روی و ملبسند همه
طرفه رنگند و نادره نیرنگ
بار منت نشسته بر سر جود
زین سبب گشته هر سه حرفش تنگ
ابر هم خوی اهل عصر گرفت
بلبل منت زند به هر فرسنگ
قطره آب ازو همی بچکد
تا نگرددش روی پر آژنگ
خیز مسعودسعد رنجه مباش
بازدار از جهان و اهلش چنگ
نوش خواهی همی ز شاخ کبست
عود جویی همی ز بیخ زرنگ
چنگ باز هوا ندارد کبک
دل شیر عرین ندارد رنگ
هر زمان در سرایی از محنت
باره بخت تو ندارد تنگ
کار نیکو کند خدای منال
راه کوته کند زمانه ملنگ
بگذرد محنت تو چون بگذشت
ملک جمشید و دولت هوشنگ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات شاعر در مواجهه با مشکلات و رنجهای زندگی میپردازد. شاعر از ظلمت و تنگناهایی که زمانه بر او تحمیل کرده، سخن میگوید و میگوید که زندگیاش پر از غم و اندوه است. او خود را در حالی میبیند که مثل عطارد در حال غرق شدن است و تلاش میکند تا از دشواریها رهایی یابد.
شاعر به ناامیدی و درد خود اشاره میکند و از فشارهای زندگی و سختیها شکایت میکند. همچنین، به تفاوت بین افراد با هنر و بیهنر اشاره دارد و میگوید که در جامعهی خود، بسیاری از مردم از فرهنگ و هنر بیبهرهاند.
شاعر در نهایت به این نتیجه میرسد که با وجود تمام محنتها و فشاری که بر اوست، نباید امید را از دست بدهد و باید به یاد داشته باشد که مشکلات نیز همانند گذشتهها میگذرند. او به یاد پادشاهان بزرگ تاریخ مثل جمشید و هوشنگ میافتد که در نهایت بر مشکلات غلبه کردهاند.
هوش مصنوعی: زمانه به من حملهور شد و به جنگ درآمد، زیرا وقتی مرا در وضعیتی دشوار و بسته دید، به میدان تنگ شد.
هوش مصنوعی: به خاطر جان و دلم، درد و اندوه را مانند تیغی تیز و تیرکمانی محکم کردم.
هوش مصنوعی: در هر لحظه، یاری او میرسد و سپاه روز و شب از سرزمینهای روم و زنگ (چین) میآیند.
هوش مصنوعی: هر روز که صبح میشود، آن روشنایی مانند تیغی است که بر من میخورد، زیرا شب پیش نتوانستهام از آن دلبستگیها رها شوم.
هوش مصنوعی: من مانند عطارد در نشانه حوت شدهام و به نوعی دیگر مانند ماه در نشانه خرچنگ هستم.
هوش مصنوعی: آتش درونم مثل یک گوهر ارزشمند است، اما به خاطر طبیعت و سرشت خودم آن را در دل سنگی پنهان کردهام.
هوش مصنوعی: چقدر اشک از چشمانم ریخته که باعث شده آیینه شادیام غبارآلود شود.
هوش مصنوعی: در چهرهام نشانهای از آب و زندگی باقی نمانده است، چون کسی نمیتواند رنگی شبیه به آنچه من دارم، ببیند.
هوش مصنوعی: هر شب، همچون دوستان نزدیک، او مرا در آغوش میکشد و نزدیک میگیرد.
هوش مصنوعی: بالش من از پنجه شیر نرم است و بستر من از دهان نهنگ گسترده شده است.
هوش مصنوعی: با خوردن شربتی با طعمی خاص، احساس میکنم آن را به اندازهای شیرین و دلپذیر میچشم که گویی آن را به شرط تلخی هم میچشیدم.
هوش مصنوعی: خورشید من در خاک تیره گم شد، مثل مار. حالا مسکن من در کوه تنگ شده، مانند پلنگ.
هوش مصنوعی: شخصی با سخنان دلنشین و هنری خود، باعث شد که من دلم به آرامش بیفتد و در تفکر و سکوت فرو بروم.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد چهرهام مانند تصویری است که بر روی دیوار با قلم فریبکارانهای کشیده شده باشد.
هوش مصنوعی: دل من را به خود جلب کرده بود و به من شانس و خوشبختی داده بود.
هوش مصنوعی: چشم او به خاطر غم و اندوه نابینا شده و پایش به دلیل سختی و درد ناتوان گشته است.
هوش مصنوعی: هر چه زمان به من نعمت و ثروت بیشتری میدهد، من نیز در تلاش هستم تا فرهنگ و دانش خود را افزایش دهم.
هوش مصنوعی: هرچه هنرمند بیشتر تلاش کند، صدای چنگ زیباتر و دلنشینتر خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر از اندازه فراتر برود، دوباره رشتهها را پاره خواهد کرد و بهزور آنها را به دستانش خواهد گرفت.
هوش مصنوعی: هر کسی که مانند هوای پاک و زلال باشد، در نظر دیگران ارزشی ندارد و به او توجهی نمیشود.
هوش مصنوعی: مرد باید دل بزرگ و شجاعی داشته باشد تا بتواند مانند نارنگی، سرخ و خوش رنگ باشد.
هوش مصنوعی: مردم این روزها بیسواد و نادان هستند، زیرا فرهنگ و آگاهی کافی ندارند.
هوش مصنوعی: در کارهای آنها، دل زاغی وجود ندارد که صدایی در جهان ایجاد کند، همچون کلنگی که به زمین میکوبند.
هوش مصنوعی: ننگ و عیب آنها هیچ ارزشی ندارد، حتی اگر تعداد عیبهایشان زیاد باشد، باز هم آن ننگ، ننگ خودشان است.
هوش مصنوعی: دوزخ عبادت و پرستش آنها را به ارمغان میآورد، نامهای که نشاندهنده مقام ارژنگ است.
هوش مصنوعی: مدعا و ادعای بیپایه و لاف زدن، همچون کوهی بزرگ و سنگین است که بار آن به دوش کسی است که در تلاش برای نشان دادن خود است. در عوض، اگر کسی به شدت ساکت و کمحرف باشد، بارش سنگینتر و سنگینتر میشود.
هوش مصنوعی: زیبا رویان در هر سو وجود دارند که با لباسهای زیبا و رنگهای مختلف خود، جلوهای خاص و منحصر به فرد به نمایش گذاشتهاند.
هوش مصنوعی: بار مسئولیت و کمک به دیگران بر دوش من قرار گرفته است و به همین خاطر، در مقام و موقعیت خود احساس محدودیت و تنگنا میکنم.
هوش مصنوعی: ابر نیز مانند دیگر افراد زمانه، رنگ و نوع خود را به خود میگیرد و بلبل هم همواره از دوری فراق گل شکایت میکند.
هوش مصنوعی: قطره آب مدام از او میچکد تا زمانی که نتواند دیگر بر سطح زیبا و درخشان خود جلوه کند.
هوش مصنوعی: برخیز و از زحمت خسته نشو، خودت را از این دنیا و افراد آن دور کن.
هوش مصنوعی: هر چیزی را که بخواهی، از ریشه و منبع آن به دست میآوری؛ اگر میخواهی عطر و خوشبویی داشته باشی، باید از درختان خوشبو بهره ببری.
هوش مصنوعی: کبک که دلش شجاعت شیر را دارد، در حال حاضر دیگر هیچ جایی برای پرواز و آزادی ندارد.
هوش مصنوعی: هر وقت که در مکانی با مشکلات و سختیها روبرو میشوی، بخت و اقبال تو هرگز نمیگذارد که به تنگنا بیفتی.
هوش مصنوعی: خداوند کارهای خوب را انجام میدهد و زمان به طور طبیعی راه را برای افراد بیخود و بیهدف کوتاه میکند.
هوش مصنوعی: مشکلات و سختیهای تو به زودی تمام خواهد شد، همانطور که سرنوشت پادشاهان بزرگ گذشته نیز گذشت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بسپاریم دل بجستن جنگ
در دم اژدها ویشک نهنگ
چه فسون ساختند و باز چه رنگ
آسمان کبود و آب چو زنگ
که دگرگون شدند و دیگر سان
به نهاد و به خوی و گونه ورنگ
آن شد از ابر همچو سینه غرم
[...]
ای فگنده امل دراز آهنگ
پست منشین که نیست جای درنگ
تو چو نخچیر دل به سوی چرا
دهر پوشیده بر تو پوست پلنگ
دل نهادی در این سرای سپنج
[...]
شاه کرده است رای زی پوشنگ
هامراهش میست و ساغر و چنگ
گه شرابی همی خورد بشتاب
گه سماعی همی کند بدرنگ
شادی نو کند بهر منزل
[...]
چنگ بفروشد و ندارد ننگ
عاریت خواهد از حریفان چنگ
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.