گنجور

حاشیه‌ها

احمد نیکو در ‫۴ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۵۶ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۸:

متن رباعی بدین وزن صحیح است:
گویند بهشت و حور و کوثر باشد
جوی می و شیر و شهد و شکر باشد
پر کن قدح باده و بر دستم نه
نقدی ز هزار نسیه خوشتر باشد

احمد نیکو در ‫۴ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۵۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۷:

متن رباعی بدین وزن صحیح است:

گویند که فردوس برین خواهد بود

آنجا می ناب و انگبین خواهد بود
گر ما می و معشوق گزیدیم چه باک
چون عاقبت کار همین خواهد بود

احمد نیکو در ‫۴ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۵۰ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » دم را دریابیم [۱۴۳-۱۰۸] » رباعی ۱۴۲:

متن صحیح رباعی:

گردون نِگَری ز قد فرسودهٔ ماست
جیحون اثری ز اشکِ پالودهٔ ماست
دوزخ شَرَری زرنجِ بیهودهٔ ماست
فردوس دمی زِ وقتِ آسودهٔ ماست

Jafar Jafarzadeh در ‫۴ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۴۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۱۸:

«نوازش کنون من به افزون کنم»
که «نوزاش» نوشته شده است.

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۴ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۳۰ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » دم را دریابیم [۱۴۳-۱۰۸] » رباعی ۱۱۴:

 

" آیینه یِ صبح "

هنگامِ سپیده دَم  خروسِ سحری

دانی که چرا  همی کند  نوحه گری

 

یعنی که  نِمودند  در آیینه یِ صبح

کَز عمر  شبی گذشت و  تو  بیخبری

 

- خروسِ سحری: خروسی است که فقط هنگامِ سحر آواز سر می دهد و مانندِ خروسِ بی محل! که گاه و بیگاه می خواند، نیست

- سپیده دَم: بامداد، سحر، زمانِ گرگ و میش قبل از صبح

- نوحه گری: گریه و زاری با صدایِ بلند

- نِمودند: نشان دادند

 - آیینه یِ صبح: صبح به آیینه ای تشبیه شده که گذرِ عُمر را به وضوح نشان می دهد

 

برداشت آزاد:

آیا می دانی  چرا خروس هنگامِ سحر شروع به آواز خوانی می کند؟  در واقع این آواز،  آه و ناله ای است سوزناک از بی خبری و نا آگاهی ما از آنچه که هر روز در حال از دست دادن آن هستیم. صبح همچون آیینه ای است که به وضوح  گذرِ شبی از عُمرمان را نشان می دهد  و  این در حالیست که ما اصلا متوجه نیستیم که این شبی که گذشت بخشی از عمر کوتاه ما بود که دیگر بر نخواهد گشت!

 

سرودِ مجلسِ جمشید  گفته اند  این بود

که  جامِ باده بیاور  که جَم نخواهد ماند

 

غنیمتی شُمَر ای شمع! وصلِ پروانه

که این معامله تا صبح‌دم  نخواهد ماند

 

بدین رواقِ زِبَرجَد  نوشته اند به زَر

که جز نکوییِ اهلِ کرم  نخواهد ماند

 

دیوان حافظ » غزل ۱۷۹

 

- جمشید: جمِّ درخشان ، از پادشاهان ایرانِ باستان که ۷۰۰ سال بر جهان پادشاهی کرد. در شاهنامه، تمدن بشری به دورانِ  پادشاهیِ وی نسبت داده شده است. سرانجام بخاطر خودپسندی و ناسپاسی پادشاهی را  از دست داد و گرفتار ضَحّاک شد و با اره به دو نیم شد!

- جامِ باده بیاور: بیا شادمانی کنیم و از تاریکی و پلیدی دوری کنیم، بیا خوب باشیم و خوبی کنیم تا شادی واقعی و پایدار را در اعماقِ وجودمان حس کنیم

- غنیمتی شُمَر: قدردانِ تک تکِ لحظه هایِ زندگی باش

- شمع: مردم،  که عاشق را نیز شامل می شود

- وصلِ پروانه: داشته ها و یافته ها، حال خوش و احساس شادی، یکی از این نعمتها می تواند رسیدنِ به معشوق باشد

- معامله: زندگی، حالِ خوش

- تا صبح دَم:  اشاره به زندگی کوتاهِ ما و خوشیهایِ زودگذر و ناپایدارِ دنیا دارد

- زِبرجد: سنگِ قیمتی است که در صنعت جواهرسازی استفاده می شود

- رواقِ زِبَرجَد: گنبدِ ساخته شده از سنگ قیمتی آبی رنگ، آسمانِ  نیلگون

- به زَر: با آبِ طلا

- که جز: تنها, فقط

- نکوییِ اهلِ کرم:  بخشش و خوبیِ خوبان و سخاوتمندان

ebi۰۷ در ‫۴ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۳۸ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۶۷:

البته با عرض پوزش از جناب استاد

ebi۰۷ در ‫۴ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۳۶ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۶۷:

مفهوم شعر واقعا درسته و اگر هرکس در زندگی به اندازه وظرفیت خودش این مرام را داشته باشد جامعه سامان میابد.
مصراع پایانی به نظرم وزنش درست نیست و به جای می پاش بشود پاش.

فرزان در ‫۴ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۳۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۶ - صبر فرمودن خواجه مادر دختر را کی غلام را زجر مکن من او را بی‌زجر ازین طمع باز آرم کی نه سیخ سوزد نه کباب خام ماند:

خوب است قبل از کلید کرد ن روی الفاظ رکیک ببینیم این اشعار از قلم چه کسی تراوش نموده .هزل گویی بی مقدار یا خواجه ای عارف و خداشناس .بعض مواقع بی پروایی در کلام لازمه رساندن مفهوم است . بر حضرت مولانا ایرادی نیست .

محمدرضا در ‫۴ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۳۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳:

راستی خاتم فیروزه بواسحاقی
خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود!

مسعود در ‫۴ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۱۲:۵۵ دربارهٔ عبدالقادر گیلانی » غزلیات » شمارهٔ ۲۷ - دارم امید:

ذلیل و خسته و زارم مدد یا شاه گیلانی
اسیرنفس مگذارم مدد یا شاه گیلانی
به هر آنی به یک درد جدیدی زار و افگارم
ز سوز سینه پر نارم مدد یا شاه گیلانی
نشان نفس و شیطانم نشان بی نشان دارم
به نفس نفس مسپارم مدد یا شاه گیلانی
ز خجلت سر فکنده سر به خاک و خاک سر دارم
عرق خجلانه می بارم مدد یا شاه گیلانی
دسایسهای شیطانی چنان کرده است گمراهم
گناهان را خریدارم مدد یا شاه گیلانی
یقین در جنت فردوس راهم نیست می ترسم
که دوزخیان به تنگ آرم مدد یا شاه گیلانی
نه یادی از خدا دارم نه خوفی از عتاب آرم
دل و جان سنگ آثارم مدد یا شاه گیلانی
به هر باری گناهانی ز نو آمد به سر بارم
بسی بد فعل و بدکارم مدد یا شاه گیلانی
زدم حلقه به درگاهت کمندت گشته زنارم
ز قمری یاد می آرم مدد یا شاه گیلانی
{ شربت من کووس حبکم والله یا عینی }
تویی غوث و مدد کارم مدد یا شاه گیلانی
چنان مخمور و حیرانم به دائم دیده خونبارم
چو مست دیده هوشیارم مدد یا شاه گیلانی
دسایسهای نفسانی بریده راه عقبایم
چه غم باشد تویی یارم مدد یا شاه گیلانی
ز مکر و حیله ی نفسم نمانده راه فردوسم
به سم او گرفتارم مدد یا شاه گیلانی
همی جاریست از دیده دو رود اشک گلنارم
سراپا سیل خون بارم مدد یا شاه گیلانی
اگرعاشق ، اگر فسق ، اگر درویش بدکارم
ز گیلان نقشی آثارم مدد یا شاه گیلانی
به عثمان سینه ی عثمان چنان در تابش و تاب است
نه تاب تاب او دارم مدد یا شاه گیلانی.
1923 میلادی
0000000000000000000
" این شعر را حضرت شاه عثمان سراج الدین ثانی قدس روحه هفتاد سال پیش در مدح حضرت
غوث گیلانی قدس سره سروده اند

صادق در ‫۴ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۰۲ دربارهٔ اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۰۷ - غلامی:

اشاره به کوته فکری آدمیان دارد چراکه گوهر ارزنده خویش که همان احترام به نفس خویشتن است را به ناچیزی از بین می برد و تسلیم پادشاه و کسی که جایگاه دنیوی بالاتری دارد می کند حال در بیت دوم برای نشان دادن صحت بیت اول در رابطه با ارزش گوهر از دست رفته، از حیوانات (سگ نماد پستی در مذهب) تمثیلی می آورد چرا که حیوانات بندگی یکدیگر را نمی کنند و این انسان است که بر اثر جهل گوهر ارزنده را از دست می دهد

تیمور ناصری در ‫۴ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۰۱ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:

نهم (جبین) مذلّت بخاک درگه دوست
زدیده اشک ببارم چه خوش بود بخدا

احسان در ‫۴ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۰۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۶:

در خوانش دوم متوجه تفاوت در ابیات نشدم، ممنون می شوم راهنمایی بفرمایید

مظفر محمدی الموتی خشکچالی در ‫۴ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۴۴ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۹۲:

مصرع اول بیت اول، به صورت ذیل اصلاح شود:
حُسن بالادست را هر روز، شأن دیگر است

هیوا در ‫۴ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۳۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۴۰:

این شعر در کنسرت کپنهاگ حسین علیزاده به آواز افسانه رثایی چه زیبا و دلنشین خوانده شده است.
ای ز تو شاد جان من بی‌تو مباد جان من

شکیب shakib.falaki@gmail.com در ‫۴ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۲۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۳:

پند حکیم عین ثواب است و محض خیر
"فرخنده بخت" آنکه به سمع رضا شنید

امیرحسین در ‫۴ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۰۶ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۳۸۰:

راستش دیدم دوستان نظرات مختلفی طرح کردن ولی به نظرم اومد همش غلطه واقعیت رو بخواهید این است که اگر بردی زیاد شراب بنوشد تاثیر شراب بر بدن او کم میشود و به قول معروف دیر تر او را میگیرد و همچنین در مجالس شراب خوری پیمانه پیمانه و با جمع میخورند و کسی بیش و کم نمیخورد و بدین ترتیب ایشان میفرمایند که فردی که در گذشته زیاد می خورده باشد در مجالس مستی هنگامی که همه مست شده اند هنوز هشیار است و این تنبیه طبیعی است که برای فرد بی ملاحظه نسبت به شراب در پی می اید

مظفر محمدی الموتی خشکچالی در ‫۴ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۴۱ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۹۰:


در بیت و مصرع آخر، و «بال» نوشته شده که غلط ماشین نویسی است. صحیح آن:
سایه‌ی بال هما، صائب، «وبالِ» دیگر است

حسین شنبه‌زاده در ‫۴ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۱۱ دربارهٔ شاطر عباس صبوحی » دوبیتی‌ها » آهو:

به جعفر عسکری:
جعفرجان وقتی حافظ خودمون(!) «خوب» رو با «رِند» قافیه کرده (نپرسی کدوم شعر که سخت عصبانی می‌شم)، دیگه از شاطر عباسِ بینوا چه انتظاری داری وَ چرا؟
در وفای عشقِ تو الخ.
فقط بالای غیرت تو دیگه نگو «"خوبان" رو با "رندان" قافیه کرده و صحیحه»؛ چون نیست. الف و نونِ جمع تو کتابِ شمر هم جزوِ حروف اصلیِ قافیه نیست.
و سعدی هم مشکل رو با ممکن قافیه کرده که این دیگه پیدا کردنش با خودت. :))))

فهیم هنرور در ‫۴ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۰۷:۵۹ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶:

سخت پابرجاست جهل مامگرطوریم ما
اشتباه تایپی شده است. ممنون

۱
۱۷۴۰
۱۷۴۱
۱۷۴۲
۱۷۴۳
۱۷۴۴
۵۴۱۱