گنجور

حاشیه‌ها

محمد علی‌پور در ‫۴ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۴:

علی نوشته:
شعر یارم به یک لا پیرهن (برای استاد مشیری نیست) برای فائز دشتستانی ست. ضمن اینکه اون عزیزی که فرمودن فائز دشتی درست است؛ این هم غلط است در دیوان دشتی این شعر وجود ندارد و گویا دشتستانی فردی دیگر است.
آقای علی
ضمن پوزش از شما
جمله (برای استاد مشیری نیست) صحیح نیست باید نوشته شود (مالِ استاد مشیری نیست) مال متعلق و مالکیت قطعی است ولی (برای) مالکیت قطعی نشده
متأسفانه مدت رمانی است که واژه (برای) توسط صدا و سیما و برخی از جوانان به جای (مال: مالکیت) استفاده می‌شود؛
این ماشین مال من است نهگوییم این ماشین برای مند است
این کتاب مال من است نَه ، این کتاب برای من است
کاس استادان ادبیات جلوی ترویج این غلط مصطلح را بگیرند.

احمدعلی در ‫۴ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۱۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵۵:

تبدیلها درآینده خواهدآمد ودریا آرال وهامون خشک شود وسفرماورای زمان من فقط همین رانشان دادوهنوزچون غرق است دربیچون

محمد سالمی در ‫۴ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۱۷ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳۵:

مصرع دوم از بیت اول یعنی خدایا تمنا می کنم از غم خوردن برای هرآنچه غیر از توست (برای نفسانیات و مادیات و دنیای دنی و پست) مرا نجات ده.

محمد سالمی در ‫۴ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۱۴ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳۵:

سلام.
به نظر حقیر در مصرع دوم از بیت اول به جای "ما سوی" باید "ماسوی" (با تلفظ و خوانش ماسوا) جایگزین شود. ("ماسوی" یعنی هر آنچه غیر خداست)

محمد سالمی در ‫۴ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۰۸ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۴۲:

همچنین به نظر حقیر، موارد اصلاحی زیر نیز مقتضی است:
در مصرع اول از بیت سوم به جای "بر بند" باید "بربند" درج شود.
در مصرع اول از بیت ششم به جای "زره" باید "ز ره" درج گردد.

احمدعلی در ‫۴ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۰۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵۵:

چه دانم های بسیاراست لیکن من نمیدانم.بحرقلزوم مثل هامون خشک شودودردریای آرال کشتی ها سربرآرند دربیابان خشک فاجعه محیط زیستی رادرآینده پیش بینی میکند

محمد سالمی در ‫۴ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۴۵ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۳:

شعری بی نهایت زیباست که فیض کاشانی در مذمّت خودپرستی و در تمجید و ستایش فنا شدن و نیستی و خالی شدن از منیّت و تهی کردن روح خود از خودی و خودپرستی سروده است.
خدایش رحمت کناد. روح والایش غرق شادی و رحمت الهی باد...

و. و در ‫۴ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۰۳ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایتِ شمارهٔ ۴۲:

درود. من شاید بیست سال پیش این شعر رو دیدم و یادم مونده بود اگر خود بر درد پیشانی پیل نه مردست آنکه در وی مردمی نیست، بنی آدم سرشت از خاک دارد اگر خاکی نباشد مردمی نیست اما الان دید نوشته آدمی نیست، مردمی اول به معنی مردم داری و دیدن آدم‌ها و دومی مردم آدما بنی بشر. حالا ما از این به بعد آدمی نیست حفظ می‌کنیم. سپاس

ابوالحسن کاشانی در ‫۴ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۵۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۸:

با سلام
در این بیت سعدی:
«امشب مگر به وقت نمی‌خواند این خروس
عشاق بس نکرده هنوز از کنار و بوس»
یک نکته اخلاقی زیبا استفاده می‌شود که در فرهنگ کهن ما عشق زناشویی میان زن وشوهر در وقت تاریکی و آرامش شب بوده است و با خروسخوان صبح مرد و زن دست از عشق می‌کشیده‌اند و پس از اقامه نماز، به فکر کار و تلاش روزانه بوده‌اند ولی متأسفانه زندگی مدرن امروز و تلویزیون و شب نشینی‌های طولانی و... همه برنامه های خواب و عشق و عبادت مردم را به هم ریخته و بیشتر زندگی ها را بی نظم و بی‌برنامه کرده است که این مطلب نیاز به شرح ندارد.

مایکل در ‫۴ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۴۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۷۷:

این شعر در عین زیبایی پر از غلط است.
بعید میرسد مال مولانا باشد.
و معنای آنهم به مولوی نمیخورد.
مولوی به این صورت حرف نمیزند.
صورت بی غلط ان ، بیشتر به سعدی میخورد تابه مولوی.

علی سیار در ‫۴ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۲۳ دربارهٔ صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۳۱ - مدح و مصیبت رقیه خاتون(ع):

با سلام و صلوات
بنده ماجرای آقای افشار رو در کلیپی از حاج غلامرضا سازگار (میثم) شنیدم و دنبال گشتم پیدا کردم ....
خیلی عالی و پر محتوا بود و از همه مهمتر اینکه مورد تایید و تحسین خود حضرت اباعبدالله (ع) است. نثار روح صامت صلوات و فاتحه ای قرائت میکنیم. خوش به حال صامت ...... التماس دعا

داود در ‫۴ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۲۰ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۳۲:

هم اکنون در زبان لری ما واژه های بشم و بدر وجود داره و به ترتیب به معنای بروم و بیرون هستند.

دانش جو در ‫۴ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۳۵ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴:

درود به روان پاک "سعدی"
جنابِ سعدی من به شخصه عاشقِ شما هستم !

تماشاگه راز در ‫۴ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۵۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۰:

شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی

گُم شده : از راه به در افتاده،به بیراهه کشیده شده
نه به خود : نه به اراده خود
پَس : پشت
پَس آینه : پشت آینه
استاد ازل :معلم ازلی ،کنایه از خداوند
چمن آرا : باغبان ،آرایش کننده باغ
بی دل: دل از دست داده، واله، عاشق.
حیران: سرگردان.
گوهری دارم: جواهری دارم، کنایه از این که نظریه و حرفهایی دارم، عقیده و نظریه و فلسفه یی برای خود دارم، سخنی دارم.
صاحب نظر: خُبره، بصیر.
دلق: خرقه، جامه خشن پشمی.
ملمّع: ‌رنگارنگ، با رنگهای جور و واجور به سبب وصله های جور و واجور.
میِ گلگون: شراب سرخ.
کَزو: کز آن، اشاره به دلق ملمّع.
ز جایی دگر است: به سببی دگر است.
می مویم: مویه می کنم، گریه و زاری می کنم.

معانی ابیات غزل (366)
(1) چندین بار گفته ام و یکبار دیگر بازگو می کنم که من از راه به در افتاده با اراده خود این راه را نمی پیمایم.
(2) در پشت آینه مرا مثل طوطی نگه داشته اند و هرچه معلم ازلی گفت بگو همان را می گویم.
(3) من اگر خار بی مقدار و یا گل زیبا هستم، باغبان زینت کننده باغی هست که به گونه یی که او مرا پرورش می دهد رشد و نموّ می کنم.
(4) دوستان بر من دل از دست داده و عاشق سرگشته ایراد مگیرید. من گوهر عشقی دارم و به دنبال کارشناسی بصیر می گردم.
(5) هرچند با داشتن خرقه وصله دار رنگارنگ، خوردن شراب ارغوانی کار پسندیده یی نیست، به من ایراد مگیرید چرا که با شراب رنگ ریا را از خرقه خود شسته آن را تطهیر می کنم.
(6) علت خندیدن و گریستن عاشقان نه از اثر نیک و بد این دنیا که از جهانی دیگر سرچشمه می گیرد. من سَرِ شب سرود می خوانم و به هنگام سحر گریه و زاری سر می دهم.
(7) حافظ به من گفت که خاک در میخانه را بو مکن. به او بگو بر من ایراد نگیرد چرا که هر آینه مشک ختن را استشمام می کنم.
شرح ابیات غزل (366)
وزن غزل: فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لن
بحر غزل: رمل مثمّن مخبون اصلم
٭
سلمان ساوجی:
قدمی کو که بیابان فراقت پویم
یا دماغی که ز بوی تو نسیمی بویم
٭
1- آنچه در بیت اول این غزل بالصّراحه بازگو شده و به قول شاعر پیش از این هم بارها آن را در غزلهای دیگر گفته است از چند آیه سوره نجم و سوره های دیگر اتخاذ شده است. حافظ در بیت اول (منِ گمشده) را با الهام از این دو آیه آورده است:
1- ما ضَلَّ صاحِبُکُمْ وَ ما غَوی
2- وَ اِنَّ رَبَّکَ هُوَ اَعلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبیلِهِ وَ هُوَ اَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدی
(1) دوست شما گمراه نشده و به باطل نگرویده
(2) و خدای تو بهتر می داند که چه کسی گمراه و چه کسی راست راه است. و نیز به آیه های زیر عنایت داشته است.
1- … فَیُصِلُّ اللّهُ مَنْ یَشاءُ وَ یَهدی مَنْ یَشاءُ‌ وَ هُوَ العَزیزُ الْحَکیمُ (آیه 4، سوره ابراهیم).
2- وَ لَوْ شاءَ اللّهُ لِجَعَلَکُم اُمَّهً واحِدهً وَ لکِنْ یُضِلُّ‌مَنْ یَشاءُ‌ و یهدی مَن یشاءُ وَ لَتُسْئَلُنَّ‌ عَمّا کُنتُم تَعْلَمونَ (آیه 96، سوره النّحل).
3- اَفَمَن زُیِّنَ لَهُ سوءُ‌ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَناً فَاِنَّ اللّه یُضِلُّ مَنْ یَشاءُ و یهدی مَن یشاءُ فَلا تَذْهَبْ نَفْسُکَ عَلَیْهِمْ حَسَراتٍ اِنَّ اللّهَ علیمٌ بِما یَصْنَعُون (آیه 9، سوره فاطر).
4- کَذالِکَ یُضِلُّ اللّهُ رَبِّکَ مَنْ یَشاءُ‌ وَ یَهدی مَنْ یَشاءُ وَ ما یَعْلَمُ جُنودَ رَبِّکَ اِلّا هُوَ وَ ما هِیَ اِلّا ذِکْری لِلبَشَرَ (آیه 34، سوره مدثّر).
2- در بیت دوم غزل، روی سخن با آیه های بعدی این سوره دارد :
1- وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی (آیه 3، سوره النّجم).
2- اِنْ هُوَ اِلّا وَحْیٌ یُوحی (آیه 4، سوره النّجم).
(1) گفته های او نه از روی هوا و هوس است.
(2) و سخنی نیست جز آنچه به او وحی می شود.
که ملاحظه می شود گفته حافظ چیزی نیست جز گفته آن استاد توانا یعنی ذات یکتا.
اینکه بعضی از شارحین عبارت (در پس آینه) را وافی به مقصود شاعر ندانسته و چنین اظهار فرموده اند که طوطی را در پیش آینه نگاه می دارند و خود در پس آینه رفته به او تعلیم کلمات و حرف زدن را می دهند به ظاهر صحیح است و حافظ می بایست بگوید در پیش آینه طوطی صفتم داشته اند. اما در واقع حافظ از خود سخن نمی گوید او به زبان رسول خدا سخن می گوید که در پس آینه طوطی صفت، آنچه را که از استاد ازل گفت بگو می گوید و در این باره در قرآن کریم در ذکر خصایص حضرت رسول اکرم (ص) در 9 موضوع، قریب چهارصد آیه نازل شده که تنها 60 آیه در موضوع بعثت آن حضرت می باشد و برای نمونه یک آیه را یادآور می شود :
قُلْ ما کُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ وَ ما اَدْری ما یُفْعَلُ بی وَ لا بِکُمْ اِنْ اَتَّبَعَ اِلّا ما یوحی اِلَیَّ وَ ما اَنَا اِلّا نَذیرٌ مُبین (آیه 8، سوره احقاف).
بگو من نو درآمدی از رسولان نیستم و نمی دانم که با من چگونه عمل می شود و نه با شما، پیروی نمیکنم مگر آنچه به من وحی می شود و من نیستم مگر، بیم دهنده آشکار.
بنابراین ملاحظه می شود که حافظ، رسول خدا را مثال می زند و خود را طوطی دست آموز رسول خدا می داند در حالی که رسول خدا نیز از خود سخنی نمی گوید بلکه آنچه استاد ازل به او می گوید به دیگران تفهیم می کند.
3- نظر حافظ در مضمون بیت سوم این غزل به سوی مفاد آیه 16 و 17 سوره نوح معطوف است :
وَاللّهُ اَنْبَتَکُم مِنَ الْاَرْضِ نَباتاً (16) ثُمَّ یُعیدُکُمْ فیها وَ یُخْرِجُکُم اِخْراجاً (17)
و خدا شما را از زمین رویانید رویانیدنی (16) پس بر می گرداند شما را در آن و بیرون می آورد شما را بیرون آوردنی. (17)
معنای این بیت را حافظ در غزلی دیگر به این صورت بازگو کرده است :
مکن در این چمنم سرزنش به خودرویی
چنانکه پرورشم می دهند می رویم
آنچه ذکر آن در اینجا لازم است این که در بعضی نسخ مصراع دوم بیت سوم به این صورت آمده : (که از آن دست که او می کَشَدم می رویم) و معنای می کَشَدم همان می کارَدَم (از کاشتن) می آید و این در زبان محاوره در گذشته چنین مفهومی را القاء می کرده است.
4- شاعر در بیت چهارم تذکر می دهد که از روی بی اطلاعی و سرسری بر من ایراد نگیرید. من صاحب نظریه یی در امر توحید و نبوت و معادم و برداشت علیحده یی و معرفتی بدیعی در این باره دارم و به دنبال صاحب نظری می گردم که حرفهای مرا درک کند.
5- شاعر در بیت پنجم بر طبق شیوه ملامتیان سخن میگوید و می خواهد چنین تفهیم کند که به صرف تقلید از دستورات شرعی دایره معرفت هیچ سالکی انبساط نمی یابد و بایستی به آنها به چشم حکمت و معرفت نگریست.
6- شاعر در بیت ششم باز به آیه 44 سوره النجم اشاره دارد که می فرماید: اِنَّهُ هُوَ اَضْحَکَ وَ اَبْکی؛ یعنی این اوست که می خنداند و می گریاند. و از آنجا که در آیه شریفه خنده قبل از گریه آمده است شاعر هم در شعر خود به جای گفتن (گریه و خنده عشاق)، خنده و گریه عشاق را آورده همچنانکه در آیه 60 همین سوره : وَ تَضْحَکُونَ وَ لا تَبْکُونَ ، خنده پیش از گریه آمده است.
7- ما می دانیم که آخرین آیه سوره النّجم امر به سجده می کند و این سجده برای خوانندگان قرآن و این آیه شریفه لازم است چه خداوند امر می کند : فَاسجُدوا اللّهَ وَ اعْبُدُوا و به همین مناسبت حافظ در بیت مقطع غزل با بکار گرفتن صنعت التفات می گوید که خاک در میخانه را مبوی و بسیار روشن است که برای بوئیدن خاک بایستی به حالت سجده درآیند و شاعر تلویحاً سجده به خاک در میخانه را که از آن بوی مشک می آید توصیه می کند.
بنابراین مشاهده می شود که حافظ خود را مختار نمی داند بلکه او به دستور استاد ازل و به حکم سرشت و فطرتی که از روز ازل در او به ودیعت نهاده شده عمل می کند و در این باره خود را گناهکار ندانسته و به فیض رحمت الهی نیز مستظهر است.

جهان در ‫۴ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۲:۱۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - آغاز کتاب:

نخستین بنام خدای عـزیز که از طاعتش نیست راه گریز
خداوند فردوسی آن مرد راد که گیتی چون او را نیارد به یاد
همان مرد پوینده در پارسی شگفت آفریده درآن سال سی
زبان زنده از همّ آن زنده مرد کسی اینچنین شاهکاری نکرد
حکیمی که تاریخ ایران زمین ز عهد قدیم، قبل توران و چین
نبشته که ما را دهد آگهی ز ایران به دنیا رسد فـــــرهی
روانت بود شاد و نامت نکو ابد زنده ای مـــرد خوش آبرو
نخستین روز بهمن زادروز ابرمرد ادبیات و تاریخ ایران زمین گرامی باد.

مهران در ‫۴ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۳۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۴:

اول از آقای چاووشی قدر دانی می کنم که این غزل را به زیبایی هرچه تمامتر خوانده اند به نظر من علت زیبایی وصف ناپذیر آن بیان احساس وحالات روحی شاعر در زمان سرودن شعر است ،مشتاقان زیادی منتظر کارهای مشابه از این خواننده محبوب هستند.

زیزا در ‫۴ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۲۲ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳:

واقعا شعر بسیار زیبایی ست .نمیدانم معشوق واقعی عراقی چه کسی بوده است اما فکر میکنم این ابیات شگفت‌انگیز فقط برای خالق زیباست نه برای هیچ یک از موجودات

شبنم در ‫۴ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۱۸ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۵:

آقا یا خانم مهران !
اول اینکه این شعر غزل است نه مثنوی . دوم آنکه از کجا این غزل شما برداشت همجنس بازی نموده اید ؟ مگر این فعل در کشور شما و دیگر کشور های جهان رایج نیست ؟

هر چه مارا لقب دهند آنیم در ‫۴ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۶:

با سلام به تمام بزگوارن .
نظر حقیر در مورد می و شراب که در اشعار شعرای بزرگ آمده است همان فیوضات الهی و شاه کلیدهای معارف هستند و خود ساغر و قدح و تعابیری از این قبیل کنایه از دل البته نه این دل صنوبری شکل مادی بلکه مرکز روح آدمی که قابلیت ادراکات معنوی رو دارد میباشد و به گمان حقیر یک تعبیر دیگری که میتوان از می و شراب کرد این هست که چون می و شراب عقل انسان رو زایل میکنند ، از این رو آدمی رو باروح خود دمساز میکند و حجاب جسمانی رو از بین میبرد و به قول شیخ بهایی :
ساقیا! بده جامی، زان شراب روحانی تا دمی برآسایم زین حجاب جسمانی
یا به قول لسان الغیب حافظ شیرازی :
میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست
تو خود حجاب خودی حافظ از میان
یعنی همان خود خواهیها و خودبینیها که مانع دیدن ذات وجود ما و در واقع همان روح ما میشوند . و روح ما همچو نی از نیستان عالم بالا بریده شده و از عالم عرش به فرش به مهیمانی آمده و میزبان آن همین کالبد فیزیکی ما هست و همچو پرنده ای در قفس تن گرفتار آمده که میتواند با شکستن این قفس تن به عروج الهی نایل گردد .
و به قول مولانا "مستی و راستی" چون هنگام مستی انسان از چرتگه اندازیهای مغز دور میشود و تبدیل به یک فرد دست و دلباز و نهایتا پاکباز میشود . در عرفان هم داریم وقتی که همه چیز خود رو دادیم و از خود و خودبینی و خودخواهی و منیتها رها شدیم به حقیقت خواهیم رسید . و حقیقت چیزی نیست جز به غواصی کردن درون و رسیدن به روح خود که رودیست سرازیر شده از دریای لامتناهی پروردگار هستی با به عبارتی از خود به خدا رسیم . و صرفا پیروی از عقل محاسبه گر باعث خودخواهی و دو دوتا چهارتا کردنها و فارغ از غمخواری همنوع میشود .به قول شیخ اجل عبادت بجز خدمت خلق نیست به تسبیح و سجاده و دلق نیست ممکن است این سئوال پیش بیاید که این همه سر و راز و رمز در اشعار عرفا به چه منظوری گنجانده شده به نظر حقیر حکام و فرشیان آن زمان که دوست نداشتن فردی انقدر محبوبیت پیدا کند که پیروان زیادی همچون منصور حلاج به او بپیوندند که برای حکم رانی آنها مخاطره آمیز شوند سعی بر این داشتند که آنها رو از بین ببرند ، در نتیجه این بزرگواران معانی واقعی اشعار خود رو در قالب می و شراب و قدح و .... بیان میکردند که فقط برای اهل معنا قابل ادراک بودند . در نقطه مقابل عقل هم که عرض کردم افزون طلب هست دل آدمی ایثار گر و نوع دوست و فداکار است ، در قرآن هم خداوند فرموده اند :
سوره مبارکه آل عمران آیه 92
لَن تَنالُوا البِرَّ حَتّیٰ تُنفِقوا مِمّا تُحِبّونَ ۚ وَما تُنفِقوا مِن شَیءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلیمٌ﴿92﴾
هرگز به (حقیقت) نیکوکاری نمی‌رسید مگر اینکه از آنچه دوست می‌دارید، (در راه خدا) انفاق کنید؛ و آنچه انفاق می‌کنید، خداوند از آن آگاه است .
و این فقط از دل آدمی برآید .
و من الله التوفیق .

۱
۱۶۱۱
۱۶۱۲
۱۶۱۳
۱۶۱۴
۱۶۱۵
۵۴۵۸