سیروان در ۴ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۴۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۵۵ - پرسیدن آن پادشاه از آن مدعی نبوت کی آنک رسول راستین باشد و ثابت شود با او چه باشد کی کسی را بخشد یا به صحبت و خدمت او چه بخشش یابند غیر نصیحت به زبان کی میگوید:
با عرض سلام و ادب
جانم آقای گیوه چی،خوشا به درک کامل و زیباتون و توضیح مختصر و مفیدتون،با توجه به این شعر دیگر از حضرت مولانا؛
گر نبودی حس دیگر مر ترا
جز حس حیوان ز بیرون هوا
پس بنی آدم مکرم کی بدی
کی به حس مشترک محرم شدی
گر تو کوری نیست بر اعمی حرج
ورنه رو کالصبر مفتاح الفرج
پرده های دیده را داروی صبر
هم بسوزد هم بسازد شرح صدر
«آینهٔ دل چون شود صافی و پاک
نقشها بینی برون از آب و خاک»
هم ببینی نقش و هم نقاش را
فرش دولت را و هم فراش را
پاینده باشید.
حمید حسنی HAMIDHASSANI۱۹۶۸@GMAIL.COM در ۴ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۰۷ دربارهٔ صامت بروجردی » مختصری از اشعار افصح الشعراء (میرزا حاجب بروجردی) » شمارهٔ ۱ - مصائب و غیره:
سلام.
کلمهی دومِ مصراع اول «چو» است نه «چون».
نوری در ۴ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۰:
وای که این غزل چقدر زیباست. به ویژه بیت آخر. و استاد شجریان چقدر عالی اون رو خونده. خدا رو شکر میکنم که ایرانیام.
امین ابراهیمی در ۴ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۲:۱۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱ - سرآغاز:
با سلام خدمت اساتید محترم سایت وزین گنجور هر از گاهی در برخی سایتها اشعاری با سطح پایین ادبی و معنایی به مولانا و گاه سعدی و بزرگان ادبیات پارسی نسبت داده میشه به نظر شما چطور میشه با این کار مقابله کرد؟
مثلا این شعر
نصیحت حضرت مولانا :
در این عمری که میدانی
فقط چندی تو مهمانی!
به جان و دل
تو عاشق باش......رفیقان را.......مراقب باش......
مراقب باش ﺗﻮ به آﻧی،
دل موری نرنجانی...
که در آخر تو میمانـﻲ و
مشتی خاک که از آنی...
دلا یاران سه قسمند گر بدانی.
زبانی اند و نانی اند و جانی.
به نانی نان بده از در برانش.
محبت کن به یاران زبانی.
ولیکن یار جانی را نگه دار.
به پایش جان بده تا میتوانی
مهدیار در ۴ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۲:۰۸ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۳۱۳:
با احترام محضر فرهیختگان
تا عشق و می و خم و مستی رو در چه ببینیم ...
حضرت حافظ در غزل 11 زیبا فرمودند :
ساقی به نور باده برافروز جام ما
مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما
ما در پیاله عکس رخ یار دیدهایم
ای بیخبر ز لذت شرب مدام ما
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
و نیز شراب طهوری که در کلام حق به مؤمنین وعده داده شده و هنیئاً مریئاً یشان خواهد بود
مصداق این ابیان روح افزاست...
مصیب در ۴ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۵۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۳:
اگر کمی به شاعران دیگر بنگرید می بینید تنها کسانی که از سعدی اثر نپذیرفته اند شاعران قبل از سعدی هستند حافظ و خواجو و هزار شاعر پس از سعدی اگر از سعدی اثر نپذیرفته بودند نمی توانستند شعر عاشقانه تمام عیار یاد بگیرند سعدی وقتی به رحمت خدا رفت بعد از وفات اشعارش تا چین که اون زما بسیار دور بود و پیامبر گفته بدنبال علم باشید حتی اگر مجبور شوید تا چین بروید منظورش از چین این بود که چین خیلی سخت بود تا به آنجا برویم ولی آثار سعدی بدون اینکه کسی تلاش کند خود به خود به آنجا رفته یعنی این نشان از قدرت زبان سغدی دارد
افسانه چراغی در ۴ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۴۹ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۴:
این بیت سوالی نیست. لطفا علامت سوال را پاک کنید:
گر بتوانی ز دوستی جهان رَست
بنگر کز خویشتن توانی رستن
اگر بتوانی از دوستی با دنیا رهایی یابی، آگاه باش که از نفس خویش هم میتوانی رهایی یابی.
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ۴ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۲۴ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هرچه باداباد [۱۰۰-۷۴] » رباعی ۹۵:
" پیمانه "
چون عُمر بسر رسد چه شیرین و چه تلخ
پیمانه که پُر شود چه بغداد و چه بلخ
مِی نوش که بعد از من و تو ماه بسی
از سَلخ به غُرَّه آید از غُرَّه به سَلخ
- چون: زمانیکه
- عُمر به سر رسد / پیمانه که پُر شود: زندگی پایان یابد
- بغداد: پایتخت عباسیان که در آن زمان دارای رونق و شکوه زیادی بوده است. عباسیان 518 سال و اعراب با در نظر گرفتن حکومت امویان و خلفای راشدین( ابوبکر, عمر, عثمان و علی(ع) ) بیش از 7 قرن بر جهان حکومت کردند.
- بَلخ: شهرمزارشریف افغانستان که آن زمان مورد تاخت و تاز وغارت بوده است،
- مِی نوش: سرخوش باش و غم به دل راه مَده
- ماه: ماه قمری، مدت زمانیکه کره ی ماه یک دور کامل به دور زمین بچرخد که تقریبا 29/53 روز طول می کشد
- سَلخ: روز آخر ماه قمری که هلالِ نازک ماه در آسمان دیده می شود
- غُرَّه: روز اوّل ماه قمری که هلال ماه باریکترین شکل خود را داشته که در برخی مواقع قابل دیدن نیست مثل هلال ماه شوال که برای اعلام عید فطر نیاز به رویت هست
برداشت آزاد:چه شاد و کامروا باشی و چه اندوهگین و ناکام، قطعاً فرصت زندگیی که به تو داده شده پایان خواهد یافت. پس تمام تلاش خود را بکار گیر تا شادمان زندگی کنی و اندوه و افسوس بیهوده نخوری؛ چرا که روزگار بدون من و تو هم سالیان سال ادامه خواهد یافت.
چنگِ خمیده قامت می خواندت به عشرت
بشنو که پندِ پیران هیچت زیان ندارد
احوالِ گنجِ قارون کایّام داد بر باد
در گوشِ دل فروخوان تا زَر نهان ندارد
دیوان حافظ » غزل 126
- چنگِ خمیده قامت : انحنایِ سازِ چنگ به قامتِ پیرِ سالخورده ای تشبیه شده که با صدای دلنشینِ خود به ما پند و اندرز می دهد
- می خواندت به عشرت: تو را به شادمانی و دوری از اندوه فرا می خواند
- احوال: شرحِ حال، داستان
- قارون: پسرعمویِ حضرت موسی که سیمایی بسیار زیبا داشت و در حفظ تورات از بیشتر بنی اسرائیل پیشرو بود. ولی در جاه طلبی افراط میکرد و از بخل و حسد سهمی سرشار داشت و همواره کار بنی اسرائیل را آشفته و بی سامان میخواست. خدا ثروتی عظیم به قارون ارزانی داشته بود چندان که چندین نفر زورمند زیر بار کلیدهای گنجینه ها و دفترهای حساب ثروتش زانو میزدند. او پیوسته ثروت خود را به رخ بنی اسرائیل میکشید. یک روز حضرت موسی زکات مالِ قارون را مطالبه کرد که قارون در پرداخت زکات بخل ورزید و حیله ای اندیشید تا موسی را با سلاح تهمت مورد هجوم قرار دهد و آبرویش را بریزد. پس شبانه با زنی تبهکار تبانی کرد تا روز فرارسد و زن در حضور مردم از موسی دادخواهی کند و او را به زنا متهم سازد. چون صبح فرارسید قارون در حضور مردم نزد موسی رفت و گفت آیا در تورات وارد نشده که زناکار را باید سنگسار کرد؟ موسی گفت چرا! قارون گفت پس تو به حکم تورات و حکم خودت باید سنگسار شوی زیرا با فلان زن زنا کرده ای . موسی زن را احضار کرد و او را قسم داد که حقیقت امر را در حضور قوم بیان کند زن گفت آنچه قارون میگوید تهمت است و من گواهی میدهم که قارون دروغگو و موسی بی گناه است . چون کار فساد و ظلم قارون به اینجا کشید موسی درباره ٔ او نفرین کرد و خدا زلزله ای سخت پدید آورد و زمین ، قارون و خانه و گنجش را درکام کشید.
- کایّام: که ایام، که روزگار
- داد بر باد: نیست و نابود کرد
- در گوشِ دل فروخوان: عمیقا به خودت گوشزد کن
- زَر نهان ندارد: ثروت اندوزی نکند
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ۴ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۱۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۳:
" پیمانه "
چون عُمر بسر رسد چه شیرین و چه تلخ
پیمانه که پُر شود چه بغداد و چه بلخ
مِی نوش که بعد از من و تو ماه بسی
از سَلخ به غُرَّه آید از غُرَّه به سَلخ
- چون: زمانیکه
- عُمر به سر رسد / پیمانه که پُر شود: زندگی پایان یابد
- بغداد: پایتخت عباسیان که در آن زمان دارای رونق و شکوه زیادی بوده است. عباسیان 518 سال و اعراب با در نظر گرفتن حکومت امویان و خلفای راشدین( ابوبکر, عمر, عثمان و علی(ع) ) بیش از 7 قرن بر جهان حکومت کردند.
- بَلخ: شهرمزارشریف افغانستان که آن زمان مورد تاخت و تاز وغارت بوده است،
- مِی نوش: سرخوش باش و غم به دل راه مَده
- ماه: ماه قمری، مدت زمانیکه کره ی ماه یک دور کامل به دور زمین بچرخد که تقریبا 29/53 روز طول می کشد
- سَلخ: روز آخر ماه قمری که هلالِ نازک ماه در آسمان دیده می شود
- غُرَّه: روز اوّل ماه قمری که هلال ماه باریکترین شکل خود را داشته که در برخی مواقع قابل دیدن نیست مثل هلال ماه شوال که برای اعلام عید فطر نیاز به رویت هست
برداشت آزاد:چه شاد و کامروا باشی و چه اندوهگین و ناکام، قطعاً فرصت زندگیی که به تو داده شده پایان خواهد یافت. پس تمام تلاش خود را بکار گیر تا شادمان زندگی کنی و اندوه و افسوس بیهوده نخوری؛ چرا که روزگار بدون من و تو هم سالیان سال ادامه خواهد یافت.
چنگِ خمیده قامت می خواندت به عشرت
بشنو که پندِ پیران هیچت زیان ندارد
احوالِ گنجِ قارون کایّام داد بر باد
در گوشِ دل فروخوان تا زَر نهان ندارددیوان حافظ » غزل 126
- چنگِ خمیده قامت : انحنایِ سازِ چنگ به قامتِ پیرِ سالخورده ای تشبیه شده که با صدای دلنشینِ خود به ما پند و اندرز می دهد
- می خواندت به عشرت: تو را به شادمانی و دوری از اندوه فرا می خواند
- احوال: شرحِ حال، داستان
- قارون: پسرعمویِ حضرت موسی که سیمایی بسیار زیبا داشت و در حفظ تورات از بیشتر بنی اسرائیل پیشرو بود. ولی در جاه طلبی افراط میکرد و از بخل و حسد سهمی سرشار داشت و همواره کار بنی اسرائیل را آشفته و بی سامان میخواست. خدا ثروتی عظیم به قارون ارزانی داشته بود چندان که چندین نفر زورمند زیر بار کلیدهای گنجینه ها و دفترهای حساب ثروتش زانو میزدند. او پیوسته ثروت خود را به رخ بنی اسرائیل میکشید. یک روز حضرت موسی زکات مالِ قارون را مطالبه کرد که قارون در پرداخت زکات بخل ورزید و حیله ای اندیشید تا موسی را با سلاح تهمت مورد هجوم قرار دهد و آبرویش را بریزد. پس شبانه با زنی تبهکار تبانی کرد تا روز فرارسد و زن در حضور مردم از موسی دادخواهی کند و او را به زنا متهم سازد. چون صبح فرارسید قارون در حضور مردم نزد موسی رفت و گفت آیا در تورات وارد نشده که زناکار را باید سنگسار کرد؟ موسی گفت چرا! قارون گفت پس تو به حکم تورات و حکم خودت باید سنگسار شوی زیرا با فلان زن زنا کرده ای . موسی زن را احضار کرد و او را قسم داد که حقیقت امر را در حضور قوم بیان کند زن گفت آنچه قارون میگوید تهمت است و من گواهی میدهم که قارون دروغگو و موسی بی گناه است . چون کار فساد و ظلم قارون به اینجا کشید موسی درباره ٔ او نفرین کرد و خدا زلزله ای سخت پدید آورد و زمین ، قارون و خانه و گنجش را درکام کشید.
- کایّام: که ایام، که روزگار
- داد بر باد: نیست و نابود کرد
- در گوشِ دل فروخوان: عمیقا به خودت گوشزد کن
- زَر نهان ندارد: ثروت اندوزی نکند
رضا نوری در ۴ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۳۹ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۲۱:
من خارج از ایران زندگی میکنم ، یک بار این شعر را روی وایت برد دفتر محل کارم نوشتم . همکارانم از من خواستند که شعر را برایشان ترجمه کنم و من گفتم که ایکاش می توانستم مفاهیم عمیق موجود در همین شعر کوتاه را از راه ترجمه کلمه به کلمه منتقل کنم ولی این ممکن نیست . باری، یکی از همکاران با گوشی خود عکسی از شعر گرفت تا با مترجم گوگل ترجمه کند . روز بعد که همدیگر را دیدیم از من پرسید : این شعر را یک انسان زمینی سروده ؟! و تمام تلاش خود را بکار برد تا با شور و اشتیاق معنای شعر را برای سایر همکاران توضیح دهد . آن شخص فقط ترجمه کلمه به کلمه یک برنامه ماشینی را خوانده بود و تا بدان حد منقلب شده بود ، فقط تصور کنید چه حالی پیدا می کرد اگر به عمق حرف سعدی عزیز می رسید .
اردوان در ۴ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۴۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶:
با احترام به همه :
منظور حافظ از بیت اول:
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند
خاک ماده ای که انسان از ان به وجود امده، وقتی حافظ اشاره داره به انان منظور خداست، د راصل حافظ داره میگه خدایی که انشان رو از خاک افرید ، امید وارم که نگاهی هرچند کوچک به من هم بی اندازد،
چون در بیت اخر هم میگه دوام یا دعای وصل و یا ارتباط با خدا برقرار نمیشه همون طور که شاهان خیلی کاری با فقرا و دردمندان ندارن
Kazem Hafezi در ۴ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۲۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲:
با سلام خدمت گرنانندگان این سایت
با تشکر از زحمتتاتون فقط خواستم بگم که غلط دستوری و وزنی خیلی زیاده;مثلا مصرع دوم بنظرم هیچکسی بوده چون اگر هیچکس باشه وزن شعر کلا به هم میریزه
محمد سالمی در ۴ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۰۰ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۸۷:
اصلاح جمله بالا: "بچسبند" به جای "بچشبند"
محمد سالمی در ۴ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۵۹ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۸۷:
سلام. به نظر حقیر، در مصرع اول از بیت چهارم "در" و "گرفت" باید بهم بچشبند:
درگرفت
"درگرفتن" یعنی آتش گرفتن و شعلهور شدن
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ۴ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۲:۱۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۵:
بدون هیچ شرح و توضیحی نه تنها زبان بلکه قلب هم توقف می کند از این همه زیبایی در کلام
خداوندگار سخن برای سعدی کم است
سعید در ۴ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۳۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۱۷:
سلام و عرض ادب،
مگر نظم کلمه ی عربی نیست؟!
حامد در ۴ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۲۱ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۵:
چه گویم از غم عهد جهان که تا که جهانست
این مصرع به لحاظ وزنی با سایر مصرع ها ایراد دارد. اشتباه تایپ نشده؟
رامین در ۴ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۴۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۴:
@ امین کیخا با احترام
Tame در انگلیسی به معنی رام است و اگر دام (چهارپایان علفخوار) را هم رام در نظر بگیریم درست است ولی در این شعر حضرت سعدی دام به معنی net یا trap در انگلیسی است.
مرغ وحشی که میرمید از قید
با همه زیرکی به دام افتاد
علیرضا در ۴ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۰۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲:
سلام خدمت اساتید بزرگوار
یک سوال
آیا در این شعر سیمرغ دو پر را به زال میدهد؟
یا برداشت من اشتباه هست؟
اگر اشتباه فهمیدم لطفا راهنمایی کنید
سپاس فراوان
مهدیار در ۴ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۰۴ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۸: