گنجور

حاشیه‌ها

علی در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۲:۳۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۳۱:

لطفا تصحیح شود:
بخواهیم ازو کین لهراسپ شاه ----> بخواهم ازو کین لهراسپ شاه
به شاخی که کرگس برو نگذرد ----> به شخّی که کرگس برو نگذرد
به ببخش روان مرا شاددار ----> ببخشش روان مرا شاددار

علی در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۲:۰۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۳۰:

لطفا تصحیح شود:
که راه گذر کی بوده بی‌سوار ----> که راه گذر کی بود بی‌سوار
درودم از ارجاسپ آمد کنون ----> درودم ز ارجاسپ آمد کنون
براندیش کان پیر لهراسپ را ----> براندیش کاین پیر لهراسپ را
به ترکان سیراند با درد و داغ ----> به ترکان اسیرند با درد و داغ
دریده برو مغفر و جوشنش ----> دریده بر و مغفر و جوشنش
ستاره شمرکان شگفتی بدید ----> ستاره شمر کان شگفتی بدید

سحر در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۳۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۳:

واقعا چه زیبا نهایت عشق به خدا رو توصیف کردند..

رامین در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۴۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۶۶:

گفتم که مها . . . گفتا که بر او منگر از دیده انسان
گفتا که برو : گفتا که برو منگر از دیده انسانم

خادم در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۳۷ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » مربع:

سلام؛
صنعت مربع(چارانه) یا ماتریس متقارن ادبی!
دوبیت شعر که نمی توان آن را دوبیتی ویا رباعی نامید!
بلکه؛ چهار مصراع که دارای آرایه ی "چارانه" یا "مربع" است. آنها را می توان را علاوه بر صورت افقی به صورت عمودی نیز خواند!
چارانه معروف سعدی شیرازی:
از چهره ی افروخته گل را مشکن
افروخته رخ مرو تو دیگر به چمن
گل را دیگر. خجل مکن ای مه من
مشکن به چمن ای مه من قدر سمن
چارانه منوچهری دامغانی:
به جانت نگارا که داری وفا
نگارا وفا کن به دل بی جفا
که داری به دل دوستی مرمرا
وفا بی جفا مرمرا خوشترا
دو نمونه چارانه مختارمالداری از خواف:
الف- گرامیداشت مقام معلم
معلم چراغی به دانش فروزان
چراغی به راه هدایت درخشان
به دانش هدایت نماید مربی
فروزان درخشان مربی انسان
ب- بزرگداشت کتاب
چراغ طریق هدایت کتاب
طریق سعادت سوی آفتاب
هدایت سوی شاهراه کمال

نیوشا در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۱۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:

سلام میشه لطفا بگید که در این بیت از حافظ وابسته وابسته وجود دارد یا خیر؟

علیرضا در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۵۷ دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲:

ایوار به معنای هنگام غروب میباشد و واژه شبگیر هم به معنای سحرگاه. در بیت دوم شاعر از ساربان درخواست میکند که شب را به روز متصل دارد و پیوسته به سمت دلدار حرکت کند تا زودتر برسد. همانگونه که در بیت اول از ناقه میخواهد که سریع تر قدم بردارد

Polestar در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۰۷ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۶:

در بیت چهارم، مصراع اولش بعد از گویم، علامت دو نقطه نباید باشه
بنهایت هم اشتباه تایپی شده بجای بی‌نهایت

بهزاد علوی (باب) در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۰۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۸۴ - فرمودن شاه ایاز را کی اختیار کن از عفو و مکافات کی از عدل و لطف هر چه کنی اینجا صوابست و در هر یکی مصلحتهاست کی در عدل هزار لطف هست درج و لکم فی القصاص حیوة آنکس کی کراهت می‌دارد قصاص را درین یک حیات قاتل نظر می‌کند و در صد هزار حیات کی معصوم و محقون خواهند شدن در حصن بیم سیاست نمی‌نگرد:

در بیت 6 اگر (ا) را کوتاه بخوانید و آنرا طولانی و کشش ندهید (را کاملا درست خوانده می شود
در بیت 13 مصرع 1 (داده) درست نیست و (داد) درست است -- چنانکه در مصرع 2 و به همان معنی آمده

علیرضا در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۴:۵۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۱:

با درود خدمت تمامی عزیزان
واقعا حیف است که بجای چشیدن شیرینی و شهد اعجاز انگیز اشعار جناب خیام ، در زمینه اینکه " من درست تر میگویم ، نه شما " بحث کنیم
ولی در جواب جناب " سام " باید جسارتا عرض کنم که هیچ مست و الواطی قطعا به جهنم نخواهد رفت، هیچ زاهدی که پینه در پیشانی داره همجاش تو بهشت نیست، اگر منظورتان از جنسیت گرایی ، ادراک باطنی و احساس معنوی است که کلمه مناسبی برایش انتخاب نکرده ای .
دوما که فقط تنها بهشت شامل تعبیر شما نمیشود بلکه جهنم هم از نوع ادراکی و احساسی هست ، اینکه از سنین پایین در ذهن تمامی ما ، مضامینی مانند اینکه اون دنیا تو جهنم رو اتش زنده زنده کبابمون میکنن یا سرب مذاب تو حلقمون میریزن یا مقوله قیر و قیف و ....... ، فقط برای انحراف افکار و غافل شدن از زیبایی هاست ، عبادت و ریاضت برای خالق که از روی ترس و خوف از جهنم باشد ، به مفت نمیرزه ، همانطوری که بهشت آن هم بخاطر رسیدن به حوری و نهر شراب و عسل و ...... به سر سوزنی نمیرزه.
بنده حقیر فکر نمیکنم چیزی در مکانی مثلا با نام جهنم ، سخت تر و دردناک تر و خجالت اور تر از شرمساری در نزد خالق باشد و یا در بهشت آنجا ، رضایت خالق از مخلوق به هزاران هزار حوری و نهر عسل و اینا میرزه . اینها تماما حسی و ادراکی هستند و چون در قالب بُعد های جهان مادی و مادیات نمیگنجند ، تفکیک و تمیز دادن آنها بسیار مشکل است و برای همین بحث برداشت های مختلف پیش می اید ( منظورم به هیچ عنوان این نیست که مثلا من خودم اینها رو بلدم یا همه چیو فهمیدم و میدونم، خیر بنده خودم از همه خطاکار تر و کمتر از همه عزیزان چیزی میدونم )
جناب خیام با زبان شیرین مثل شهد عسل خویش ، به زیبایی هر چه تمام تر این مهم را بیان میفرمایند که هدف خالق از خلق مخلوق ، تکامل و لذت بردن مخلوق از حیات خود است . اشعار ایشان تماما مبارزه با افکار خشک و تند مذهبیون و متعصب هایی دارد که لذت و بهشت اخرت را در گرو رنج و عذاب انسان در حیات دنیوی می دانند.
جناب خیام با زبانی شیوا و دلنشین میفرمایند که زندگی و زمان " حال " خود را تباه نکن و از دست نده ، این سرای دنیا الکی و واسه وقت گذرونی خالق نیست ، اینجا محل تکامل است و گذر ،
مفهوم کنایه های جناب خیام ازینکه از دنیا دیگه کسی تا حالا نیومده یا خبری نیاورده ، و یا اینکه همین حال و الان و اینجارو بچسبید و نسیه بهشت را رها کنید ، این است که تمامی اون پاداش های در بهشت و مجازات های در جهنم که همگی در ارتباط با جسم و مادیات دارند ، ساخته ذهن مادی گرا و فکر در حیطه جسم ( بدن از لحاظ جرم ) انسان است . پل رسیدن به آرامش و عشق واقعی و ابدی ، ابتدا در زندگی الان انسان هاست . این همه زیبایی و نعمت را خدای بخشنده برای لذت ما انسان ها در همین جهان افریده است ، پس حیفه که لحظه حال خود را تباه سازیم آن هم برای رسیدن به بهشت یا فرار از جهنمی که فقط برای ما انسان ها ، از محرک ها و مسبب های مادی و جسمانی گفته شده است ، تماما پاداش ها یا مجازات های مادی و جسمانی، پاداش هایی که اکثرا در زندگی کنونی به نوعی ممنوع هستند و مجازات هایی که حتی وقتی میشنویم ، درد و رنج انها برایمان ملموس است
اگر اینگونه میبود که همین الان روی همین کره زمین ، هزاران بهشت و جهنم وجود دارند که .
بنده حقیر به این اشعار ، فقط عشق می ورزم و لذت وافر میبرم از شیرینی آنها، روح و روانم زنده می شود . حیفه آنها را در کفه ترازو عقل و ذهن محاسبه گر و منفعت طلب قرار داد .
برای فهمشان ، چشم دل میخواهد و گوش روان
و الحق که : " هر چه از دل برآید ، لاجرم بر دل نشیند "
باور بفرمایید به قول ان بزرگ که عین حقیقت گفته است : زندگی به خودی خود ، شیرین است . ما انسان ها اصرار داریم آنرا پیچیده کنیم.

علیرضا در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۳:۳۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱:

با سلام خدمت تمامی عزیزان
اول از همه به شخصه لذت وافر میبرم از این همه شهد و شکر و عشق که در رباعیات زیبای بزرگمردی همچون جناب خیام میبینم
بنده حقیر خواستم جوابی به کاربری به نام " تلخ " که الحق اسم برازنده ای نیز برای خود انتخاب کرده اند ، بیان کنم
اولا جناب تلخ ، شما خود از داشتن جنبه و تحمل و تامل در بیان و شنیدن افکار و عقیده انسان های مختلف ، کلی با آب و تاب سخن گفته ای ولی خود شما ، عقیده و نظرهایی که با سنگ محک فکر و ذهن شما همراستا نبوده را ذره ای تحمل نکردی و تا توانستی بهشون تاختی .
دوما چون درباره شخصیتی مثل جناب مطهری ( حالا ایشان چه خوب بودند چه نبودند ) فرمودی که " ایشان فیلسوف مسلط به ادبیات بوده اند." نمیخواهم وارد نقد تک تک کلمات این عبارت بشم چون کلمه به کلمه اون اشتباهه و غلطه ، در جواب شما ، از چنین فیلسوف والامقام مسلط به ادبیاااات فقط جملاتی را نقل میکنم : «فردوسی مردی زیانکار بود. زنده کردن لغات فارسی باستانی، برگشت از تعالیم قرآن است. این همه سر و صدا برای عظمت فردوسی و جشنواره و هزاره و ساختن مقبره و دعوت خارجیان از تمام کشور‌ها برای احیای شاهنامه و تجلیل و تکریم از این مرد خاسر زیان برده تهیدست برای چیست؟! برای آن است که در برابر لغت قرآن و زبان عرب که زبان اسلام و زبان رسول ا… است، سی سال عمر خود را به عشق دینارهای سلطان محمود غزنوی به باد داده و شاهنامه افسانه‌ای را گرد آورده است.» ( تفسیر ها و توضیحات گروه هایی که قصد داشته اند که سخنان را توجیه و یا اصطلاحا ماست مالی بفرمایند را
کامل خوانده ایم و لطفا دوباره اشاراتی به آن مطالب نفرمایید )
این نظر جناب مطهری درباره حکیم بزرگ جناب فردوسی است ، ببین دیگه راجب به جناب خیام نظرش چی بوده دیگه !!!!!!!!!!!!!!
سوما صحبت کردن به همراه تعدادی از الفاظ و آرایه های زبان فارسی و لفظ قلم صحبت کردن که اصطلاحا " کتابی صحبت کردن " به ان میگویند ، نشانه این نیست که شخصی ، استاد ادبیات یا آشنا به زیر و بم فنون شعر و انسان عالم و فاضلی باشد ، مهم ، مغز و درون مایه حرف ها و افکار آن شخص است که با بیان مفهوم " کوچه بازاری خواندن این رباعی " تقریبا مابقی مطلب را " بدون شرح " باقی میگذارم .
انقد اشعار جناب خیام ، شیرین چو شهد عسل ، سهل و ممتنع و دارای گرانبهاترین اسرار خلقت و معرفت و زندگی و ......می باشند که هر کس میتونه برداشت خودشو داشته باشه ، به شما هم حق میدم که تقریبا خیلی هارو به نیت تایید برای فعل شراب خواری ، طرفدار جناب خیام بدانید در صورتی که خود شما ثانیه به ثانیه زندگی میکنی ( البته دور از جون شما بعد از 120 سال ) برای رسیدن به نهر های مملو از شراب و عسل و هزاران هزار حوری العین بهشتی ، و تنها حرف ، این است که آن شراب و حوری ، مصداقی از عشق خداوندی و پاداش اسمانی و ازین جور تعاریف می باشند ولی اینجا و در حال حاضر ، حرف جناب خیام و اکثر
خیام دوست ها ، مصداق شراب و عرق خوری و الواطی .
ولی در کل اگر اشعار جناب خیام را با چشم دل بخوانی ، چیزی جز عشق و ارامش ابدی در آنها نخواهی یافت . تمام ادیان و فرقه ها و گرایش ها را کاملا در بر میگیرد . این اشعار را باید با گوش دل شنید و با پوست روح و روان ، لمس و احساس کرد . با تمام وجود باید شعر را خواند نه با چشم و سواد .
اینقدر این اشعار ، زیبا و جاودان ، خارق العاده و شگفت انگیز هستند که اگر یه شخصی در یه زمانی عمدا بخواهد حتی از روی عناد و تعصب ، جسارتی به جناب خیام بکند ، والله نمی توانند و نخواهد توانست ، چون جناب خیام ، عینا واقعیت و مضامین بسیار سنگین و ثقیل کل هستی را ، آنچنان روان و لطیف بیان مینمایند تا همگان با هر توان درک و فهم ، متوجه ان شوند، ولی گویا این سادگی گاهی به سبک بودن و کم ارزش بودن تلقی میشود .
اگر اشعار جناب خیام مملو از کلمات سنگین و پیچیده و دهان پر کن بود ، آنوقت کسی دیگه حتی برای ضایع نشدن هم که بود ، چنین مطالبی مثل شما بیان میکرد ؟؟؟؟؟
چه مسلمان چه مسیحی چه کمونیست یا هر دین و آیین و مکتب و اعتقاد و گرایشی ، انسان در وهله اول ، انسان است .
خدای بخشنده مهربان ، این دنیا را مملو از عشق و زیبایی آفریده است ، ولی ما انسان ها خرابش میکنیم ، حالا چه مثلا مسیحیت بهتر از بوداییزم باشد یا فرضا فرد مسلمان بهتر از فرد یهودی باشد یا خورشید پرستان بیشتر از ماه پرستان میفهمند و ............
به یزدان که گر ما خرد داشتیم
کجا این سرانجام بد داشتیم

مهدی در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۲۵ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۰۷ - تمثیل موبد چهارم:

حکایت ناقصه
سخن چون ز معصومان شد حوالت
ملک پرسیدش از تاج رسالت
که آن شخص که در عرب دعوی کند کیست
ک فرق دین او با دین ماچیست
بدو گفت که آن حرف الهی
برون است از سپیدی و سیاهی .وبقیه بماند

آیینه در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۰۳ دربارهٔ کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۵:

نام مه ، نام به نوشته شوه

آرین شاکرانه در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۴۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶:

سلام توی بیت خیال خاک تو با خود به خاک خواهم برد که تا خال تو خاکم شود عبیر آمیز مفهوم بیت بیشتر به نرسیدن عاشق به معشوق اشاره دارد یا دوست داشتن معشوق حتی پس از مرگ؟

یاشار در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۴۲ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » انس و جن ( با ترجمهٔ فارسی):

اول اینکه گؤودوش (güvdoş) می تواند از گل وسفال ویا می ساخته شود که کلمه ترکی است وظرف بزرگتر از گؤودوش قازان است که اگه ترکی .مفراغ ساخته می شود ومتسط این ظروف کؤپه (küpə ) است که از گیل و سفال ساخته می‌شود پس هیچکدام از اسم این ظرف به زبان پارسی ربطی ندارد ضمنا اسامی موجودات و ابزار وسایل با توجه ذات و جنس و کاربر در زبان ترکی کامل بوده وزبان فارسی نیز تعداد زیادی از کلمات را استفاده میکند مثل قاشق،بشقاب،و.. پس بیخودی کلمات را تحریف نکنید

امیر در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۲۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۴:

با سلام
در اینجا متوجه نمی‌شوم که سودابه چه دلیلی برای صحت گفتار خویش می‌آورد:
چنین پاسخ آورد سودابه پیش
که من راست گویم به گفتار خویش
فگنده دو کودک نمودم بشاه
ازین بیشتر کس نبیند گناه
سیاووش را کرد باید درست
که این بد بکرد و تباهی بجست
سپاسگزارم

الهام کوهستانی در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۲۱ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶۷:

بهار آبرویم درست است نه بهار آبرویم

الهام در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۲۱ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶۷:

"بهار آبروبم" نه بلکه بهار آبرویم میباشد

Mohamad.Mehdi.(pretty_autumn) در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۵۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۰:

عرض سلام و ادب .
در مصرع دوم از بیت آخر ،
علاوه بر معنی اصلی که " ثروتمند به دلیل بخل، غنی شده و از نظر بخشش و کرم فقیر است " اشاره ظریفی هم شده که فقیر به دلیل بخشش تهیدست شده و اکنون نمیتواند سخاوتمند باشد .
دیر زی - شاد زی - مهر افزون

مریم در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۴۳ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۶ - اندرز و سوگند دادن مهین‌بانو شیرین را:

جهان را از جمالت روشنائی
جمالت در پناه ناآزموده
با احترام
در این بیت دراخر مصرع دوم به جای "ناازموده" باید کلمه "پارسایی" نوشته بشه
احتمالا اشتباه تایپی رخ داده

۱
۱۵۹۹
۱۶۰۰
۱۶۰۱
۱۶۰۲
۱۶۰۳
۵۴۵۹