تو جان و جهانی کریما مرا
چه جان و جهان از کجا تا کجا
که جان خود چه باشد بر عاشقان
جهان خود چه باشد بر اولیا
نه بر پشت گاویست جمله زمین
که در مرغزار تو دارد چرا
در آن کاروانی که کل زمین
یکی گاوبارست و تو ره نما
در انبار فضل تو بس دانههاست
که آن نشکند زیر هفت آسیا
تو در چشم نقاش و پنهان ز چشم
زهی چشم بند و زهی سیمیا
تو را عالمی غیر هجده هزار
زهی کیمیا و زهی کبریا
یکی بیت دیگر بر این قافیه
بگویم بلی وام دارم تو را
که نگزارد این وام را جز فقیر
که فقرست دریای در وفا
غنی از بخیلی غنی ماندهست
فقیر از سخاوت فقیر از سخا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به ستایش و تقدیس معشوق میپردازد و او را جان و جهانی میداند که در آن زندگی و عشق عاشقان معنا پیدا میکند. شاعر به این نکته اشاره میکند که وجود و هویت انسانها در برابر عشقی که به معشوق دارند، معنایی ندارد. زمین و عالم بهعنوان مرکب و حامل محبت در نظر گرفته میشوند و آنچه در انبار وجود معشوق است، برآورنده نیازهای روحی بشر است. شاعر همچنین به distinction بین فقیر و غنی اشاره میکند و فقر را نمادی از وفاداری و سخاوت میداند. شاعر به دنبال بیان اهمیت و ارزش عشق و وابستگی به معشوق در زندگی انسانهاست.
هوش مصنوعی: تو اصل و اساس هستی، ای بخشنده! من چطور میتوانم منبع هستی و زندگیام را بشناسم و بگویم که این هستی از کجا آمده و به کجا میرود؟
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به ارزش و مقام جان انسان و عشق اشاره دارد. به این معنا که برای عاشقان، جان آنها اهمیت بیشتری دارد و در مقایسه با دیگران، برای اولیا و افراد خاص نیز، جایگاه و مقام شخصی اهمیت ویژهای پیدا میکند. در واقع، این جمله به عمق احساسات و ارادت در عشق و معنویت پرداخته و نشاندهنده تأثیرگذاری این مفاهیم بر زندگی انسانهاست.
هوش مصنوعی: همه زمین بهطور یکسان بر روی گاوی قرار ندارد، پس چرا در دشت تو اینگونه است؟
هوش مصنوعی: در آن کاروانی که تمام دنیا به مانند یک بار گاو است، تو میتوانی مسیر را نشان بدهی.
هوش مصنوعی: در انبار دانش و فضل تو چنان دانههای گرانبهایی وجود دارد که هیچ آسیبی نمیتواند آنها را از بین ببرد.
هوش مصنوعی: تو در نگاه نقاش به خوبی دیده میشوی و از چشم دیگران پنهانی. تو چشمان زیبایی داری و به مانند جادوگری هستی که همه را مجذوب خود میکند.
هوش مصنوعی: تو را جهانی فراتر از هجده هزار عالم میشناسم، تو گنجی باارزش و عظیم هستی.
هوش مصنوعی: من یک شعر دیگر به همین وزن و قافیه میگویم، بله من به تو بدهکارم.
هوش مصنوعی: فقط فقیر، به خاطر فقرش، میتواند این وام را بر عهده بگیرد. فقر او مانند دریا، وفادار و پایدار است.
هوش مصنوعی: توانگرانی که بخیل هستند، با وجود ثروتشان همچنان در فقر باقی میمانند، در حالی که آنهایی که سخاوتمندند، حتی اگر خود در تنگدستی باشند، روحیهای غنی دارند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
چو خواهی که یابی ز هر بد رها
سر اندر نیاری به دام بلا
بفرمود تا آسنستان پگاه
بیامد بنزدیک رخشنده ماه
بدو داد فرخنده دخترش را
بگوهر بیاراست اخترش را
چنان کن کنون تا به روز قضا
نگردد ضِرامش زمانی جدا
به کارش درون نیست چون و چرا
نپرسد از او ، او بپرسد ز ما
مرا بی وفا خواند آن بی وفا
که هرگز نگوید سخن بی جفا
ز من چون رسد بی وفائی بدوست
که دشمن نبیند ز من جز وفا
ندانم صواب از خطا زین قبل
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۸ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.