گنجور

 
مولانا

در عشق سلیمانی من همدم مرغانم

هم عشق پری دارم هم مرد پری خوانم

هر کس که پری خوتر در شیشه کنم زوتر

برخوانم افسونش حُراقه بجنبانم

زین واقعه مدهوشم باهوشم و بی‌هوشم

هم ناطق و خاموشم هم لوح خموشانم

فریاد که آن مریم رنگی دگر است این دم

فریاد کز این حالت فریاد نمی‌دانم

زان رنگ چه بی‌رنگم زان طره چو آونگم

زان شمع چو پروانه یا رب چه پریشانم

گفتم که مها، جانی امروز دگر سانی

گفتا که برو! منگر! از دیده انسانم

ای خواجه اگر مردی تشویش چه آوردی

کز آتش حرص تو پردود شود جانم

یا عاشق شیدا شو یا از بر ما واشو

در پرده میا با خود تا پرده نگردانم

هم خونم و هم شیرم هم طفلم و هم پیرم

هم چاکر و هم میرم هم اینم و هم آنم

هم شمس شکرریزم هم خطه تبریزم

هم ساقی و هم مستم هم شهره و پنهانم

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
غزل شمارهٔ ۱۴۶۶ به خوانش هانیه سلیمی
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
انوری

ای دوست‌تر از جانم زین بیش مرنجانم

مگذر ز وفاداری مگذار برین سانم

جان بود و دلی ما را دل در سر کارت شد

جان مانده چه فرمایی در پای تو افشانم

من با تو جفا نکنم تو عادت من دانی

[...]

مولانا

این شکل که من دارم ای خواجه که را مانم

یک لحظه پری شکلم یک لحظه پری خوانم

در آتش مشتاقی هم جمعم و هم شمعم

هم دودم و هم نورم هم جمع و پریشانم

جز گوش رباب دل از خشم نمالم من

[...]

سعدی

آن دوست که من دارم وآن یار که من دانم

شیرین دهنی دارد دور از لب و دندانم

بخت این نکند با من کآن شاخ صنوبر را

بنشینم و بنشانم گل بر سرش افشانم

ای روی دل‌آرایت مجموعهٔ زیبایی

[...]

امیرخسرو دهلوی

در دیده چه کار آید؟ این اشک چو بارانم

بر دیده اگر، جانا، سروی چو تو بنشانم

خود را به سر کویت بدنام ابد کردم

از هر چه جز این کردم، از کرده پشیمانم

جانم به فدات آن دم کز بعد دو سه بوسه

[...]

اوحدی

آن دوست که می‌بینم، آن دوست که می‌دانم

تا آنکه رخش دیدم، او من شد و من آنم

در آینه جز رویی ننمود مرا، زین رو

ای کاج! بدانم تا: بر روی که حیرانم؟

هر چند که میران را از مورچه عار اید

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه