آزادبخت در ۴ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۶:۱۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۹:
بره کشته شد هم بفرجام کار
- چه نیکو بدی گر بدی زیره با
- وای خداوندا فردوسی چه میکنی با دل ما - با این دلسرودهای رسایت - با این فرزانگی - براستی که شاهنامه نامه ایرانیان است
یاسان در ۴ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۳:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۲:
در اشاره به بیتهای 4 و 5 باید گفت هنوز هم در برخی مناطق ایران مانند لرستان و کرمانشاه و ایلام زنان عشایر که موهای دو طرف سر را در دو رشته و دو تا به هم میبافند و از دو جانب صورت میآویزند و در هنگام رسیدن خبر مرگ عزیزی از هم باز میکنند و سربند و دستار را به کناری انداخته موها را آشکار و پریشان میکنند و همچنین تا همین گذشته نزدیک نیز رسم بر آن داشتهاند که این دو رشته موی بافته را از انتها بریده و به کمر (شال کمر) میبستهاند و این رفتار همچنانکه در شاهنامه در وصف سوگواری خواهران(همسران) اسفندیار و سوگ همسر سیاووش آمده از آیین کهن سوگواری ایرانیان بوده است.
یاسان در ۴ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۳:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۲:
جناب عباسی-فسا دوست عزیز آنچه دوستان درباره جابجایی دو مصرع دوم بیتهای 4 و 5 گفتند البته فقط یک نظر شخصی نیست که در بعضی نسخه های قدیم نیز جابجا ثبت شده اند. علت آن نیز هماهنگی زبانی و فرمی است. چه از لحاظ معنایی هر دو مصرع میتوانند در جای یکدیگر بنشینند. (همانگونه که از شنیدن نامه و خبر مرگ کسی گره از زلف بافته باز میکنند میتوان گفت از شنیدن این خبر خون گریه میکنند و بالعکس همانطور که از مشاهده بریدن گیسو که نشان از مرگ عزیزی دارد میتوان انتظار داشت خون بگریند یا گیسو پریشان کنند.) بنابراین در انتخاب اینکه کدام مصرع برای کدام بیت مناسبت بیشتری دارد باید به مقایسه آرایه های زبانی پرداخت که در این صورت گیسو بریدن و گیسو آشفتن تناسب بیشتری باهم دارند تا آن دیگری. با این حال هیچ قطعیتی در این نظرات نیست.
ضمنا نمیدانم به چه دلیلی خون از مژه چکاندن و گیسوی چنگ بریدن را هماهنگ و متناسب تشخیص دادهاید؟ بریدن هیچ مویی باعث خونریزی نمیشود که بریدن گیسوی چنگ آن را به ذهن متبادر کند.
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ۴ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۴۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۹۸:
در بیت
إذا غاب غبنا، و إن عاتعدنا
بنده هرچه سعی کردم برای عاتعدنا ریشه ای بیابم نشد که نشد
با توجه به فعل قبلش که غاب/ غِبنا است این هم باید عادَ/عُدنا باشد
چون غایب شود غایب شویم و چون بازگردد بازگردیم
مصرع بعد هم مکمل همین بحث است
کذا عادةالشمس فوقالذراری
سید صالح در ۴ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۵۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵۵:
خواجه می گریَد که ماند از قافله
خنده ها دارد از این ماندن خَرش
nabavar در ۴ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۱۵ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۵۷ دربارهٔ رضیالدین آرتیمانی » رباعیات » رباعی شماره ۷:
هرگز دلِ خون گشتهام از غم نگرفت
جمشیدی در ۴ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۱۵ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۲۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱:
مصرع اول باید تصحیح بشه . احتمالا "برخیز بتا بیار بهر دل ما "
ضمنا مرحوم صادق هدایت که به ادبیات فارسی خدمت زیادی کردند هم در ترانه های خیام رباعیات مشکوک را منصوب به حکیم عمر خیام اعلام کردند و نظر قطعی درباره این دست از رباعیات ندادند . لطفا به کسی حمله نکنید . نظرتون رو بفرمایید . با تشکر
میر در ۴ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۱۵ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۵۹ دربارهٔ رضیالدین آرتیمانی » رباعیات » رباعی شماره ۷:
هرگز دل خو کرده ام از غم نگرفت
راه و روش مردم عالم نگرفت
مصرع اول باید خو کرده باشد یعنی عادت کرده
یاسر در ۴ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۱۵ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۵۲ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۳:
ز من شرمندهای از بسکه کردی جور میدانم
سر این راز نگشایی تا که هست تمنای خود
شب پر شورش در ۴ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۱۵ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۱۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۱:
حضرت خیام در این رباعی اشاره به فانی بودن جهان دارد و می فرماید این خاک که خشت گور است پیش از ما جان های پاکی بوده است و ما نیز پس از مرگ خاک و خشت گور دگرانیم (تسلسل نظام خاص جهان هستی که به صورت فیلسوفانه با بیانی شاعرانه و بسیار زیبا آفرین بیان فرموده.)
روحش شاد و یادش گرامی
عباس در ۴ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۱۵ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۵۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۶:
نظریه قبلی خود را تصحیح میکنم. مقصود اصلی هر کس از آمدن به این دنیا زنده شدن به اصل خودش است. در نظریه قبلی نوشته بودم مقصود از آمدن هر کس به این دنیا زنده شدن به اصل خودشه همین و بس. فرق نظریه ها در کلمه( مقصود) و (مقصود اصلی)و حذف کلمه (همین و بس) است. چرا که من معتقدم که انسانهای دنیا اختیار دارند مقصود های مختلفی در زندگی داشته باشند مقصود تقریبا همه انسانها موفقیت در زمینه کاری ورزشی هنری خانوادگی اقتصادی اجتماعی و حتی معنوی است که به نوبه خود ارزشمنده و ایرادی نداره بشرطی که این موفقیت ها را جدی نگیرند و این موفقیت ها مقصود اصلی آنها برای آمدن به این دنیا نباشد اگر این موفقیت ها را جدی بگیرند فرق زیادی است بین( مقصود ) و(مقصود اصلی). بنابراین فرق اساسی بین( مقصود)و (مقصود اصلی) روشن شد امیدوارم. بنابراین با احترام و درک مقصود همه انسانها مقصود اصلی انسان از آمدن به این دنیا زنده شدن به اصل خودش است.
شب پر شورش در ۴ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۱۵ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۴۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۳:
با این حال که هر گروه نظری متفاوت و راهی خاص دارند
شب پر شورش در ۴ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۱۵ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۴۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۳:
درود و عرض ادب خدمت دوست گرامی
زیباترین بینش حضرت خیام این است که به هیچ چیز نمی توان اعتماد کامل و یقینی کرد
از نظر یک انسان خردمند و بدون تعصب مانند حضرت خیام این نکته هویداست که تمام ادیان و تمام مسلک ها با معیار ها و هدف های گوناگون می گویند ما بر راه راستین و حقیقی هستیم که واقعاً یک عقل آزاده همین شعر حضرت خیام را در سر تداعی می کند
یاسر در ۴ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۱۵ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۳۳ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۰:
الحق وصف حال منه
بعد کلی دوستی و مهر و محبت به او
لااقل از سر تقصیر بخشش میبایست کرد
علی در ۴ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۱۵ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۲۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۸:
لطفا تصحیح شود:
چو از من گرفت ای سخن روشنی ----> چو از من گرفت این سخن روشنی
nabavar در ۴ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۱۵ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۱۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۲:
تنها خراسانی
حسرت است به معنای اندوه بر گذشته و ندامت و پشیمانی
غفلت، اهمال و فراموشی ست
ضمناً: پشت دست را می گزند
کفاره ی گناه وخطاهای بی شمار
شرمنده پشت دست به دندان گزیدن است ” نیا “
حسین نادری در ۴ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۱۵ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۳۱ دربارهٔ کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۴:
این رباعی با یکی از رباعی های حافظ یکی است
پیگیر باشید
علی در ۴ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۱۵ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۲۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۶:
لطفا تصحیح شود:
سر از جنگ جستن پشمان کنی ----> سر از جنگ جستن پشیمان کنی
بمالید بر ترکش پر خویش ----> بمالید بر تارکش پر خویش
علی در ۴ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۱۵ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۰۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۵:
لطفا تصحیح شود:
به جایی شوم کو نیاید نشان ----> به جایی شوم کو نیابد نشان
آزادبخت در ۴ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۶:۲۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۹: