مولانا
»
مثنوی معنوی
»
دفتر پنجم
»
بخش ۲۴ - در بیان آنک هیچ چشم بدی آدمی را چنان مهلک نیست کی چشم پسند خویشتن مگر کی چشم او مبدل شده باشد به نور حق که بی یسمع و بی یبصر و خویشتن او بیخویشتن شده
پر طاوست مبین و پای بین
تا که سؤ العین نگشاید کمین
که بلغزد کوه از چشم بدان
یزلقونک از نبی بر خوان بدان
احمد چون کوه لغزید از نظر
در میان راه بیگل بیمطر
در عجب درماند کین لغزش ز چیست
من نپندارم که این حالت تهیست
تا بیامد آیت و آگاه کرد
کان ز چشم بد رسیدت وز نبرد
گر بدی غیر تو در دم لا شدی
صید چشم و سخرهٔ افنا شدی
لیک آمد عصمتی دامنکشان
وین که لغزیدی بد از بهر نشان
عبرتی گیر اندر آن که کن نگاه
برگ خود عرضه مکن ای کم ز کاه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.