صنما جفا رها کن کرم این روا ندارد
بنگر به سوی دردی که ز کس دوا ندارد
ز فلک فتاد طشتم به محیط غرقه گشتم
به درون بحر جز تو دلم آشنا ندارد
ز صبا همیرسیدم خبری که میپزیدم
ز غمت کنون دل من خبر از صبا ندارد
به رخان چون زر من به بر چو سیم خامت
به زر او ربوده شد که چو تو دلربا ندارد
هله ساقیا سبکتر ز درون ببند آن در
تو بگو به هر کی آید که سر شما ندارد
همه عمر این چنین دم نبدست شاد و خرم
به حق وفای یاری که دلش وفا ندارد
به از این چه شادمانی که تو جانی و جهانی
چه غمست عاشقان را که جهان بقا ندارد
برویم مست امشب به وثاق آن شکرلب
چه ز جامه کن گریزد چو کسی قبا ندارد
به چه روز وصل دلبر همه خاک میشود زر
اگر آن جمال و منظر فر کیمیا ندارد
به چه چشمهای کودن شود از نگار روشن
اگر آن غبار کویش سر توتیا ندارد
هله من خموش کردم برسان دعا و خدمت
چه کند کسی که در کف به جز از دعا ندارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزلی که ارائه شده، ابراز احساسات عمیق شاعر است که از جفا و بیوفایی محبوبش رنج میبرد. شاعر از درد و غم خود میگوید و به تنهایی و عدم توانایی در پیدا کردن درمان برای دردهایش اشاره میکند. او بر این نکته تاکید دارد که عشق و محبت واقعی در این دنیا نایاب است و اینکه شادی واقعی در زندگی نمیتواند بدون وجود عشق واقعی به دست آید. شاعر همچنین به سراغ میخانه میرود و از شراب و مستی به عنوان راهی برای فراموشکردن دردها و غمهای عاشقانه یاد میکند. در نهایت، او خود را ناتوان از دعا و خدمت میبیند زیرا هیچ چیز جز دعا در دست ندارد. این غزل به تلمیحاتی به زیبایی، وفا و غم دل عاشقانه پرداخته و مفاهیم عمیق عشق و ناامیدی را در بر میگیرد.
هوش مصنوعی: ای محبوب، بیرحمی را کنار بگذار، زیرا مهربانی با این رفتار سازگاری ندارد. نگاهی به درد من بینداز که هیچکس قادر به درمان آن نیست.
هوش مصنوعی: از آسمان به زمین افتادم و در محیطی غرق شدم، به درون دریا. جز تو هیچ آشنایی در دل من وجود ندارد.
هوش مصنوعی: از باد صبا خبری به من رسید که میگفت از غم تو میسوزم، اما اکنون دل من هیچ خبری از این باد ندارد.
هوش مصنوعی: چهرهات مانند طلاست و چهرهای چون نقره داری. دل من به زیبایی تو اسیر شده و هیچکس نمیتواند مانند تو دلربا باشد.
هوش مصنوعی: ای ساقی، در را ببند و بگذار افرادی که به دیدارت میآیند، بدانند که فقط کسانی که شایستهاند میتوانند به تو نزدیک شوند.
هوش مصنوعی: تمام عمر هیچگاه اینطور شاد و خوشحال نبودهام، به خاطر وفای کسی که دلش به وفا نیست.
هوش مصنوعی: بهتر از این شادی نیست که تو زندهای و در عین حال درد و رنج عاشقان را دلیل بر از دست رفتن دنیا بدانیم؛ چرا که این جهان پایدار نیست.
هوش مصنوعی: شب امشب را مست و شاد به دامان آن معشوق زیبای لبهای شیرین برویم. چه اهمیتی دارد اگر در میانهی شگفتیهای زندگی، مانند کسی که لباس مناسبی ندارد، از مشکلات بگریزیم.
هوش مصنوعی: اگر زیبایی و جذابیت محبوب وجود نداشته باشد، روز وصال او به چه درد میخورد؟ در آن صورت، حتی خاک هم نمیتواند به طلا تبدیل شود.
هوش مصنوعی: اگر چشمان نادان به زیبایی معشوقی که روشن و درخشان است نگاه کند، چه فایدهای دارد وقتی که آن غبار و غم ناشی از جدایی او، دل را تیره کرده و چیزی از زیبایی باقی نگذاشته است؟
هوش مصنوعی: بیا به من کمک کن تا دعا و خدمت را به دیگران برسانم. چه فایدهای دارد کسی که هیچ چیزی جز دعا در دستش ندارد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
به خیال زنده بودن هوس بقا ندارد
چو حباب جرم مینا سر ما هوا ندارد
سحر چهگلستانیمکه به حکم بینشانی
گل رنگ، راه بویی به دماغ ما ندارد
به رموز خلوت دل، من و محرمی چه حرف است
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۲۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.