بخش ۱۷۷ - تفسیر گفتن ساحران فرعون را در وقت سیاست با او کی لا ضیر انا الی ربنا منقلبون
نعرهٔ لا ضیر بشنید آسمان
چرخ گویی شد پی آن صولجان
ضربت فرعون ما را نیست ضیر
لطف حق غالب بود بر قهر غیر
گر بدانی سر ما را ای مضل
میرهانیمان ز رنج ای کوردل
هین بیا زین سو ببین کین ارغنون
میزند یا لیت قومی یعلمون
داد ما را داد حق فرعونیی
نه چو فرعونیت و ملکت فانیی
سر بر آر و ملک بین زنده و جلیل
ای شده غره به مصر و رود نیل
گر تو ترک این نجس خرقه کنی
نیل را در نیل جان غرقه کنی
هین بدار از مصر ای فرعون دست
در میان مصر جان صد مصر هست
تو انا رب همیگویی به عام
غافل از ماهیت این هر دو نام
رب بر مربوب کی لرزان بود
کی انا دان بند جسم و جان بود
نک انا ماییم رسته از انا
از انای پر بلای پر عنا
آن انایی بر تو ای سگ شوم بود
در حق ما دولت محتوم بود
گر نبودیت این انایی کینهکش
کی زدی بر ما چنین اقبال خوش
شکر آنک از دار فانی میرهیم
بر سر این دار پندت میدهیم
دار قتل ما براق رحلتست
دار ملک تو غرور و غفلتست
این حیاتی خفیه در نقش ممات
وان مماتی خفیه در قشر حیات
مینماید نور نار و نار نور
ورنه دنیا کی بدی دارالغرور
هین مکن تعجیل اول نیست شو
چون غروب آری بر آ از شرق ضو
از انایی ازل دل دنگ شد
این انایی سرد گشت و ننگ شد
زان انای بیانا خوش گشت جان
شد جهان او از انایی جهان
از انا چون رست اکنون شد انا
آفرینها بر انای بی عنا
کو گریزان و انایی در پیش
میدود چون دید وی را بی ویش
طالب اویی نگردد طالبت
چون بمردی طالبت شد مطلبت
زندهای کی مردهشو شوید ترا
طالبی کی مطلبت جوید ترا
اندرین بحث ار خرد رهبین بدی
فخر رازی رازدان دین بدی
لیک چون من لمن یذق لم یدر بود
عقل و تخییلات او حیرت فزود
کی شود کشف از تفکر این انا
آن انا مکشوف شد بعد از فنا
میفتد این عقلها در افتقاد
در مغاکی حلول و اتحاد
ای ایاز گشته فانی ز اقتراب
همچو اختر در شعاع آفتاب
بلک چون نطفه مبدل تو به تن
نه از حلول و اتحادی مفتتن
عفو کن ای عفو در صندوق تو
سابق لطفی همه مسبوق تو
من کی باشم که بگویم عفو کن
ای تو سلطان و خلاصهٔ امر کن
من کی باشم که بوم من با منت
ای گرفته جمله منها دامنت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر به توصیف وضعیت رهایی از ظلم و قهر فرعون و قدرت حق میپردازد. شاعر به صدا و نعرهای از آسمان اشاره میکند که نشان از وقوع تغییرات بزرگ است. او با اشاره به اینکه لطف خدا بر ظلمها غلبه میکند، از عزم رهایی از رنجها و دردها سخن میگوید. فرعون به عنوان نماد ظلم و جهل معرفی شده و شاعر به او هشدار میدهد که اگر از خودخواهی و سلطهگری دست بردارد، زندهگی واقعی را درک خواهد کرد.
شاعر در ادامه به نکتهای فلسفی اشاره میکند که وجود حقیقی انسان و چیزها، به "انا" (وجود) مرتبط است، و در نهایت میگوید که خوشبختی و رستگاری در رهایی از "انا" و خودپرستی نهفته است. او به عجز عقلها در درک حقیقت میپردازد و از قدرت عفو الهی یاد میکند، در حالی که خود را در مقام نیازمند و در مقابل قدرت خداوند قرار میدهد. در نهایت، پیامی از اتحاد و تجلی خداوند در عالم وجود را با زبان شعر بیان میکند و خواستار رحمت و لطف الهی میشود.
هوش مصنوعی: صدای نعرهای را شنید که آسمان را به لرزه درآورد، گویی که آسمان به دنبال آن چوب دراز آمده است.
هوش مصنوعی: ضربههای فرعون نمیتواند ما را اذیت کند، چرا که لطف و رحمت خداوند همیشه بر قدرت سایرین برتری دارد.
هوش مصنوعی: اگر بدانی که چه دلی داریم، ای جهلپیشه، ما را از این درد و رنج نجات بده.
هوش مصنوعی: بیایید اینجا را ببینید که چگونه این ساز خوش صدا نوا میزند، کاش مردم میدانستند.
هوش مصنوعی: خداوند به ما حقی داده که مانند حق فرعون نیست و نه همچون سلطنت و قدرت فانی او.
هوش مصنوعی: سر خود را بالا کن و نگاه کن به سرزمین زنده و پرعظمت، ای کسی که به مصر و رود نیل فخر کردهای.
هوش مصنوعی: اگر تو از این لباس آلوده و ناپاک دست برداری، میتوانی به عمق حقیقت و معنای زندگی دست پیدا کنی و به آرامش و تحول روحی دست یابی.
هوش مصنوعی: به سرعت از سرزمین مصر خارج شو، ای فرعون! زیرا در دل این سرزمین، جان و زندگی بسیاری نهفته است.
هوش مصنوعی: تو مدام از خودت این را میگویی که من پروردگارم، در حالی که از حقیقت این دو نام غافلی.
هوش مصنوعی: خدای بزرگ هیچگاه ضعیف نمیشود. او به انسانها و روح و جسمشان در زندگی و مشکلاتشان قدرت و استحکام میبخشد.
هوش مصنوعی: ما همانانی هستیم که از "من" و دلمشغولیهای آن رستهایم، در حالی که خود را در دریای مشکلات و سختیها یافتهایم.
هوش مصنوعی: این بیانی از نارضایتی و تحقیر است که بیانگر این است که وضعیتی که برای ما پیش آمده، از پیش مقدر و حتمی بوده و به نوعی تقدیر برما چنین حکم کرده است. در اینجا، اشاره به ناپسند و ناخوشایند بودن شرایط و سرنوشتی است که با آن مواجهیم.
هوش مصنوعی: اگر تو وجود نداشتی، این حسادت و کینهٔ که بر دل ما سنگینی میکند، چگونه میتوانست بر ما چنین شانس و نعمت خوبی نازل کند؟
هوش مصنوعی: شکر که از دنیا میرویم و در این دنیا به تو نصیحت میکنیم.
هوش مصنوعی: محل قتل ما، جایی است که به سرعت به سوی مرگ میرویم و محل حکومت تو، پر از فریب و غفلت است.
هوش مصنوعی: در زندگی، وجودی پنهان و نهان وجود دارد که در ظاهری که بهنظر میرسد، میتواند نشانه مرگ باشد. همچنین، در آنچه که بهعنوان حیات شناخته میشود، یک جنبهای از مرگ بهصورت پنهان وجود دارد.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که آتش و شعله به همدیگر نور میدهند و دنیا همیشگی نیست و فریبنده است.
هوش مصنوعی: بیم تعجیل نکن، زیرا آغاز برای تو نیست. چون غروب فرا رسد، از شرق نور میتابد.
هوش مصنوعی: در آغاز، دل از وجود خودش پر از احساس شد، اما به مرور زمان این وجود سرد و خجالتآور گشت.
هوش مصنوعی: از آن وجود بیوجود، جان خوشحال شد و جهان او از وجود بودن رها گردید.
هوش مصنوعی: اکنون که من از خودم رها شدم، به خودم تبریک میگویم که از وابستگیها آزاد شدهام.
هوش مصنوعی: به سرعت به دنبال آن موجودی میدود که از او دور شده و در نظرش کسی را نمیبیند.
هوش مصنوعی: اگر به دنباله کسی هستی، وقتی او را گم کنی، به راستی علاقهات به او از بین میرود. زمانی که او از دست برود، هدف اصلیات نیز به فراموشی سپرده میشود.
هوش مصنوعی: اگر زندهای، پس چگونه در پی مردگان میروی؟ و اگر انتظار کسی را داری، چرا به سراغ خواستهات نمیروی؟
هوش مصنوعی: اگر در این مباحثه، اهل خرد و دانش به حقیقت راه یابند، فخر رازی در علم و دانش دین شناسی شناخته شده است.
هوش مصنوعی: اما وقتی کسی مانند من که تجربهای ندارد را در نظر بگیریم، عقل و تصورات او بیشتر دچار سردرگمی میشود.
هوش مصنوعی: چه زمانی میتوان به حقیقت دست یافت؟ آنچه که پردهپوشی بود و در اندیشه پنهان بود، پس از مرگ و نابودی، نمایان میشود.
هوش مصنوعی: این عبارت به معنای این است که در شرایط خاص، عقلها و تفکرهای منطقی ممکن است در تاریکی و انزوا فرو بروند و به یک حالت اوج یا اتحاد نائل شوند. این اشاره به تجربههای عمیق فکری دارد که ممکن است انسانها را به دور از ظواهر و سطحینگریها ببرد و در عمق وجودشان با مسائلی جدی روبرو کند.
هوش مصنوعی: ای ایاز، تو مانند ستارهای هستی که به خاطر نزدیکی به آفتاب، دیگر دیده نمیشود و محو شدهای.
هوش مصنوعی: چون نطفه تو به بدن تبدیل شد، فریب اتحاد و تجلی را نخور.
هوش مصنوعی: ای عفو، تو که در صندوق رحمتت گذشتهها را فراموش کردهای، همواره لطف و kindness تو از دیرباز در یادهاست.
هوش مصنوعی: من کی هستم که بخواهم از تو بخواهی ببخشی، ای بزرگوار؟ به هر حال، این تویی که تصمیم نهایی را میگیری.
هوش مصنوعی: من کی هستم که برای من، با وجود تو، هیچ چیز ارزشمند نیست؟ تو همه چیز را در دامن خود جمع کردهای.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.