بخش ۱ - به خواب دیدن فردوسی دقیقی را: چنان دید گوینده یک شب به خواب
بخش ۲ - سخن دقیقی: چو گشتاسپ را داد لهراسپ تخت
بخش ۳ - سخن دقیقی: چو یک چند سالان برآمد برین
بخش ۴ - سخن دقیقی: چو چندی برآمد برین روزگار
بخش ۵ - سخن دقیقی: برین ایستادند ترکان چین
بخش ۶ - سخن دقیقی: بپیچید و نامه بکردش نشان
بخش ۷ - سخن دقیقی: همان چون بگفت این سخن شهریار
بخش ۸ - سخن دقیقی: سخن چون بسر برد شاه زمین
بخش ۹ - سخن دقیقی: چو آگاهی آمد به گشتاسپ شاه
بخش ۱۰ - سخن دقیقی: چو از بلخ بامی به جیحون رسید
بخش ۱۱ - سخن دقیقی: چو جاماسپ گفت این سپیده دمید
بخش ۱۲ - سخن دقیقی: چو اندر گذشت آن شب و بود روز
بخش ۱۳ - سخن دقیقی: بیامد سر سروران سپاه
بخش ۱۴ - سخن دقیقی: دو هفته برآمد برین کارزار
بخش ۱۵ - سخن دقیقی: پس آگاهی آمد به اسفندیار
بخش ۱۶ - سخن دقیقی: چو اسفندیار آن گو تهمتن
بخش ۱۷ - سخن دقیقی: بدو داد پس شاه بهزاد را
بخش ۱۸ - سخن دقیقی: چو بازآورید آن گرانمایه کین
بخش ۱۹ - سخن دقیقی: چو ترکان بدیدند کارجاسپ رفت
بخش ۲۰ - سخن دقیقی: کی نامبردار فرخنده شاه
بخش ۲۱ - سخن دقیقی: کی نامبردار زان روزگار
بخش ۲۲ - سخن دقیقی: یکی روز بنشست کی شهریار
بخش ۲۳ - سخن دقیقی: بدان روزگار اندر اسفندیار
بخش ۲۴ - سخن دقیقی: چو آگاه شد شاه کامد پسر
بخش ۲۵ - سخن دقیقی: برآمد بسی روزگاری بدوی
بخش ۲۶ - سخن فردوسی: چو این نامه افتاد در دست من
بخش ۲۷: کنون رزم ارجاسپ را نو کنیم
بخش ۲۸: زنی بود گشتاسپ را هوشمند
بخش ۲۹: سرانجام گشتاسپ بنمود پشت
بخش ۳۰: یکی مایهور پور اسفندیار
بخش ۳۱: چو شب شد چو آهرمن کینهخواه
بخش ۳۲: برآمد بران تند بالا فراز
بخش ۳۳: ازان پس بیامد به پردهسرای