فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است. برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر قافیه آن را در نظر بگیرید تا بتوانید آن را پیدا کنید.
مثلا برای پیدا کردن شعری که مصرع «کس نگوید که جمال تو دگر خواهد شد» مصرع دوم یکی از بیتهای آن است باید شعرهایی را نگاه کنید که آخر حرف قافیه آنها «د» است.
حرف آخر قافیه
شماره ۱: ای خداوندی که چون در بزم بنشانی مرا - از بلا و محنت ایام برهانی مرا
شماره ۲: شریف خاطر مسعود سعد سلمان را - مسخرست سخن چون پری سلیمان را
شماره ۳: این منم آمده نزدیک کریمیکه شدست - شخص او قبله قبول شرف وتمکین را
شماره ۴: شاه بهرامشاه بن مسعود - خواجه مسعود سعد را بنواخت
شماره ۵: جهاندار شد صدر دین در وزارت - سپهدار شد شمس دین در امارت
شماره ۶: تیر شه را به نظم بستودم - شکر کرد و به فخر سر بفراشت
شماره ۷: نه بس بود که در غزل یار و در مدیح - طبعی بود لطیف و زبانی بود فصیح
شماره ۸: زان خط تو که همی بردمد از عارض تو - کس نگوید که جمال تو دگر خواهد شد
شماره ۹: ای وزیری که همت تو همی - عدم سائلان وجود کند
شماره ۱۰: بیاید نام او در مخلص شعر - چنان کاندر نماز الله اکبر
شماره ۱۱: جهان گشاده ثنای تو را چو شیر دهان - زمانه بسته رضای تو را چو تیر کمر
شماره ۱۲: دریاست خاطر من و گوهر در او سخن - در مجلس شریف تو گوهر کنم نثار
شماره ۱۳: امام بود محمد، علی خلیفه ی او - کنون علی است مشیر و محمدست وزیر
شماره ۱۴: شاها قیاس بخت خود از آفتاب گیر - عالم به تیغ دولت و رای صوابگیر
شماره ۱۵: ای روزگار خورده کم روزگار گیر - بیغوله را ز تیر حوادث حصار گیر
شماره ۱۶: عزیز کرد مرا در محل عز و قبول - ظهیر دولت شاه و شهاب دین رسول
شماره ۱۷: چو بنوشت بر لوح نام تو را - فرو ایستاد از نوشتن قلم
شماره ۱۸: تا هست تیغ کلها در برق و رعد نیسان - تا هست سوز دلها در زلف و جعد جانان
شماره ۱۹: صدر دین را ملکالعرش گزید از وزرا - همچنان چون وزرا از همه خلق جهان
شماره ۲۰: چون مشک سیه بود مرا هر دو بنا گوش - کافور شد از پیری مشک سیه من
شماره ۲۱: موی سیاه من به جوانی چو مشک بود - کافور شد به پیری مشک سیاه من
شماره ۲۲: بیار فاخته مهرا شراب غالیه بوی - که خاک غالیه رنگ است و روز فاختهگون
شماره ۲۳: از سروران باستان، وز مهتران عصر ما - کردند نازش چار قوم از چار تن تا روز دین
شماره ۲۴: همای کلک تو مرغی است لاغر - که از منقار او شد ملک فربی
شماره ۲۵: ای شاه اگر سکندر دیدی حسام تو - از سنگ و روی و آهن سدی نساختی
شماره ۲۶: بیار آن می که پنداری روان یاقوت نابستی - و یا چون برکشیده تیغ پیش آفتابستی
شماره ۲۷: فخر کردی که نسب داری از آباء کرام - همه مشهور به جود و کرم و آزادی
شماره ۲۸: ای شاه ز شاهان که کند آنچه تو کردی - در ملک به شاهی ز همه شاهان فردی
شماره ۲۹: به سعی همت خویش ای اجل مؤید دین - خجسته دولت و پیروز اخترم کردی
شماره ۳۰: کردم اندر فتح غزنین ساحری در شاعری - کرد پرگوهر دهانم پادشاه گوهری
شماره ۳۱: بخور ای سیدی به شادی و ناز - هرکجا نعمتی به چنگ آری
شماره ۳۲: ای بار خدایی که خداوند جهانی - لشکر شکن و ملک ده و ملک ستانی
شماره ۳۳: ای شاه عطا بخش که بخشندهتر از تو - چشم فلک پیر ندیدست جوانی
شماره ۳۴: مرا از پی خدمت شاه باید - دل و دیده و عمر و جان و جوانی