گنجور

 
امیر معزی

موی سیاه من به جوانی چو مشک بود

کافور شد به پیری مشک سیاه من

آورد روزگار ز پیری اثر پدید

بر روی پژمریده و پشت دوتاه من

هرگه ‌که من به سجده نهم روی بر زمین

از دیدگان پر آب شود سجده‌گاه من

یا رب اگر چه هست فراوان مرا گناه

آمرزش تو بیشتر است از گناه من