گنجور

 
امیر معزی

ای شاه ز شاهان که کند آنچه تو کردی

در ملک به شاهی ز همه شاهان فردی

آنجا که می و بزم بود اصل نشاطی

وانجا که صف رزم بود مرد نبردی

جان پدر و جان برادر به تو شادست

کز هر سه فزونی به جوانی و به مردی

هر رزم که آن هر سه نجستند تو جستی

هرکار که آن هر سه نکردند توکردی

در ملک تو افزود هر آن مال که دادی

در جان تو افزود هر آن باد که خوردی

تا دیر بماند فلک و زود بگردد

خواهم که بمانی و ازین حال نگردی