گنجور

 
امیر معزی

زان خط تو که همی بردمد از عارض تو

کس نگوید که جمال تو دگر خواهد شد

عارض نازک تو بر صفت گل تازه است

زینت تازه گلت سُنبلِ تَر خواهد شد

گر دلم بر رخ تو شیفته و فتنه شدست

بر خطت فتنه‌تر و شیفته‌تر خواهد شد

ای پسر گر خط مشکینت چنین خواهد بود

نه بر آنم ‌که مرا با تو به سر خواهد شد

به سر کار تو هر چند که در می‌نگرم

دل و دینم به سر و کار تو در خواهد شد

 
 
 
مجیرالدین بیلقانی

مدت انده ما زود به سر خواهد شد

وز دل ما غم و اندیشه بدر خواهد شد

کار شادی و فراغت به نوا خواهد شد

خانه وحشت و غم زیر و زبر خواهد شد

عیش ما گر چه بسی تلخ تر از حنظل بود

[...]

اوحدی

موسم گل دو سه روزست ،به سر خواهد شد

می درآید، که گل زرد به در خواهد شد

چون فلک روی زمین از سمن و سوسن و گل

همه پر زهره و برجیس و قمر خواهد شد

غنچه چون با لب خشک آمده بود از اول

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه