گنجور

 
۱
۲
 

طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲

 

درماندگی خود به که گوییم خدا را

سلطان ندهد گوش به فریاد گدا را

گویند که هر تیره‌شبی را سحری هست

گویا سحری نیست شب تیره ما را

گل در قدمت باد صبا ریزد و ترسم

[...]

۶ بیت
طبیب اصفهانی
 

طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳

 

جا در صف عشاق مده اهل هوس را

حیفست که از هم نشناسی گل و خس را

تا بر دلت از ناله غباری ننشیند

از بیم تو در سینه نهفتیم نفس را

زآهم که شبیخون بفلک میزند امشب

[...]

۵ بیت
طبیب اصفهانی
 

طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲

 

افزوده غمی چون بغم دیگرم امشب

زنهار مگیرید ز کف ساغرم امشب

بر خرمن من دوش زدی آتش و رفتی

بودت گذری کاش بخاکسترم امشب

گویند به تسکین من افسانه و ترسم

[...]

۴ بیت
طبیب اصفهانی
 

طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴

 

دربان نکند جرأت و خاصان ملک هست

گوید که به سلطان که مرا کار شد از دست

مگسل ز من ای مهر گسل رشته الفت

کز هم چو گسستی نتوانیش بهم بست

از کرده پیشمان شدی اکنون تو که ما را

[...]

۱۲ بیت
طبیب اصفهانی
 

طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸

 

دلتنگم و پرواز گلستان هوسم نیست

گلزار به آسایش کنج قفسم نیست

می گریم و چون شمع امیدی ز کسم نیست

می نالم ومانند جرس دادرسم نیست

در هجر تو بایست که یک عمر بنالم

[...]

۸ بیت
طبیب اصفهانی
 

طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶

 

در حلقه خوبان چو تو یک عربده‌جو نیست

افسوس که چون روی تو خوی تو نکو نیست

خم در قدحم ریز که در میکده عشق

سیرابی ما تشنه لبان کار سبو نیست

بی‌بخیه بهم باز نیاید لب زخمی

[...]

۵ بیت
طبیب اصفهانی
 

طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰

 

ما وشکن دامی و فریاد و دگر هیچ

فریاد زبی رحمی صیاد و دگر هیچ

صیاد جفا پیشه اسیران قفس را

ایکاش دهد رخصت فریاد و دگر هیچ

در خلوت دل پرده نشین نیست بجز تو

[...]

۷ بیت
طبیب اصفهانی
 

طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳

 

برکی نگرم؟ چون بتو دیدن نگذارند

وزکی شنوم، کز تو شنیدن نگذارند

ای وای بر آن مرغ گرفتار که در دام

پایش بگشایند و پریدن نگذارند

افسوس که از شربت وصل تو رقیبان

[...]

۱۱ بیت
طبیب اصفهانی
 

طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۱

 

آنان که برخسار تو چون من نگرانند

دانند که زیبائی و ای کاش ندانند

ما کام دل خود زاسیری بستانیم

از ما اگر این کنج قفس را نستانند

برخیز که خود را برسانیم بمنزل

[...]

۶ بیت
طبیب اصفهانی
 

طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۹

 

آن صبح امیدی که به دوران تو یابند

صبحی‌ست که از چاک گریبان تو یابند

هجران تو بی‌مصلحتی نیست که عشاق

قدر شب وصل از شب هجران تو یابند

تا عهد وفا با تو ببندند حریفان

[...]

۱۱ بیت
طبیب اصفهانی
 

طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۶

 

ترسم که چو جانم زتن زار برآید

از خلوت اندیشه من یار برآید

از سینه پاکان مطلب جز سخن عشق

از جیب صدف گوهر شهوار برآید

از باغ بهشتی دل غمگین نگشاید

[...]

۸ بیت
طبیب اصفهانی
 

طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۸

 

مرغی که بکوی تو ز پرواز نشیند

از جور تو هر چند رمد باز نشیند

شد یار و درآمد ز درم غیر و روانیست

جغد آید و در منزل شهباز نشیند

مرغ دل ما از قفس سینه پریده است

[...]

۶ بیت
طبیب اصفهانی
 

طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۴

 

هر چند بر آن عارض گلگون نگرد کس

دل می‌کشدش باز که افزون نگرد کس

کو طاقت نظاره بزمی که بود یار

هم‌صبحت اغیار و ز بیرون نگرد کس

خسرو نگران بر رخ شیرین و ز غیرت

[...]

۸ بیت
طبیب اصفهانی
 

طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۵

 

چون ناله ز جور تو ستمگر نکند کس؟

هرچند کند ناله و باور نکند کس

آن جامه که از خون جگر تر نکند کس

در کوی تو شرطست که در بر نکند کس

خم در قدحم ریز که در میکده عشق

[...]

۸ بیت
طبیب اصفهانی
 

طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۹

 

سر منزل سلمی که منم دل نگرانش

از رشگ نخواهم که بیابند نشانش

شوخی که منم زخمی تیری ز کمانش

فتراک ز مرغان حرم گشته گرانش

بودیم بره منتظرش عمری و غافل

[...]

۱۰ بیت
طبیب اصفهانی
 

طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲

 

سوی تو عجب نیست اگر میکشدم دل

من مفلس و تو گنجی و من غرقه تو ساحل

در محفل خاصت اگرم بار نبخشی

کافیست مرا رخصت نظاره محفل

ما بار اقامت بچه امید گشائیم

[...]

۸ بیت
طبیب اصفهانی
 

طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۰

 

ما غمزدگان چون زدل آهنگ برآریم

صد چشمه خون از جگر سنگ برآریم

مرغان همه در ناله و این طرفه که ما را

رخصت نه که در دام تو آهنگ برآریم

جائی ننشینیم بجز گوشه بامت

[...]

۸ بیت
طبیب اصفهانی
 

طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۷

 

غافل مشو از حال من بی‌سروسامان

من با تو چنانم که به ابسال سلامان

اندیشه کن از خون من خسته مبادا

آلوده به خونم شودت گوشه دامان

عشاق به فرمان بتان چند نباشند

[...]

۵ بیت
طبیب اصفهانی
 

طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۹

 

از باده عشرت تو و رخسار چو ماهی

وز شرم محبت من و دزدیده نگاهی

عادت بستم کردی و ترسم که مبادا

وقتی ز دل سوخته ای سرزند آهی

گر عشق تو بگداخت تنم را عجبی نیست

[...]

۶ بیت
طبیب اصفهانی
 

طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۷

 

حیف از تو که ارباب سخن را نشناسی

از مرغ چمن زاغ و زغن را نشناسی

عمریست نفس سوخته ام حیف بسی هست

کز مرغ قفس مرغ چمن را نشناسی

این با که توان گفت که با دعوی فطرت

[...]

۵ بیت
طبیب اصفهانی
 
 
۱
۲
 
تعداد کل نتایج: ۲۶