هر چند بر آن عارض گلگون نگرد کس
دل میکشدش باز که افزون نگرد کس
کو طاقت نظاره بزمی که بود یار
همصبحت اغیار و ز بیرون نگرد کس
خسرو نگران بر رخ شیرین و ز غیرت
فرهاد نخواهد که به گلگون نگرد کس
زین پیش چه حاصل که به حالم نظرت بود
باید که به این خستهدل اکنون نگرد کس
هیهات که بر سرو روان دیده گشاید
در جلوه گر آن قامت موزون نگرد کس
از حسرت دیدار تو گر جان بسپارد
بر روی تو از شرم دگر چون نگرد کس
آنجا که سخن میرود از سر محبت
تا چند ترا گوش به افسون نگرد کس
داغ دلش از آه جگرسوز طبیب است
هر لاله که بر دامن هامون نگرد کس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حسرت و درد عشق میپردازد. شاعر بیان میکند که هیچکس نمیتواند به زیبایی و جذبه محبوبش نگاه کند و این امر باعث میشود که دل او به شدت تنگ شود. او به این نکته اشاره میکند که در دیدار محبوب، تمام لذتها و دردها فراموش میشوند و آنچه مهم است، احساس عمیق محبت و عشق است. همچنین، شاعر از ناتوانی اساسی در تحمل دوری و نبود محبوب سخن میگوید و حسرت دیدار او را به تصویر میکشد. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که عشق واقعی نیازمند فداکاری و تحمل است و هیچکس نمیتواند جایگاه محبوب را پر کند.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه هیچ کس به زیبایی آن چهره دل نمیسپارد، اما او همچنان مورد توجه و جذابیت بسیاری است و هر کس از نگاه کردن به او سیر نمیشود.
هوش مصنوعی: کسی که در کنار دوست خود با دیگران به خوشگذرانی میپردازد، چگونه میتواند تحمل کند که به تماشای آن جمع بنشیند و از بیرون هیچکس به او توجه نکند؟
هوش مصنوعی: خسرو نگران است که مبادا کسی به روی شیرین نگاه کند و به خاطر غیرت فرهاد، نمیخواهد که کسی به او نزدیک شود.
هوش مصنوعی: از قبل هیچ فایدهای نداشت که به حال من نگاهی بیاندازی، حالا که به این دل خستهام کسی توجهی نمیکند.
هوش مصنوعی: هرگز ممکن نیست که کسی بتواند به تماشای زیباییهای دلخواه بایستد، وقتی آن قامت زیبا و دلربا در برابرش قرار دارد.
هوش مصنوعی: اگر کسی به خاطر حسرت دیدن تو جانش را فدای تو کند، دیگر هیچکس از شرم نمیتواند به تو نگاه کند.
هوش مصنوعی: در جایی که صحبت از عشق و دوستی است، چرا به جادو و فریبهیچکس گوش میدهی؟
هوش مصنوعی: دلشکستگی و غم عاطفی او ناشی از درد و رنجی است که هیچکس مانند یک پزشک نمیتواند آن را درک کند. هر گل لالهای که در دامن هامون میروید، نشانهای از این درد عمیق است که هنوز کسی به آن توجه نکرده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سوی قد سرو و رخ گل چون نگرد کس
چون آن قد زیبا رخ گلگون نگرد کس
صیاد به گلشن ننهادی قفسم را
گرداشت شکافی که به بیرون نگرد کس
با خلق جفائی تو ستم پیشه نکردی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.