هر چند بر آن عارض گلگون نگرد کس
دل میکشدش باز که افزون نگرد کس
کو طاقت نظاره بزمی که بود یار
همصبحت اغیار و ز بیرون نگرد کس
خسرو نگران بر رخ شیرین و ز غیرت
فرهاد نخواهد که به گلگون نگرد کس
زین پیش چه حاصل که به حالم نظرت بود
باید که به این خستهدل اکنون نگرد کس
هیهات که بر سرو روان دیده گشاید
در جلوه گر آن قامت موزون نگرد کس
از حسرت دیدار تو گر جان بسپارد
بر روی تو از شرم دگر چون نگرد کس
آنجا که سخن میرود از سر محبت
تا چند ترا گوش به افسون نگرد کس
داغ دلش از آه جگرسوز طبیب است
هر لاله که بر دامن هامون نگرد کس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سوی قد سرو و رخ گل چون نگرد کس
چون آن قد زیبا رخ گلگون نگرد کس
صیاد به گلشن ننهادی قفسم را
گرداشت شکافی که به بیرون نگرد کس
با خلق جفائی تو ستم پیشه نکردی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.