گنجور

 
۱
۲
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۷

 

بربسته دست جور فلک پای اگر مرا

از چوب خشک ساخته پای دگر مرا

دارم بسی سپاس از این درد پای خویش

کازاد کرده از همه گون درد سر مرا

مانند آسمانم کز جای خویشتن

[...]

۹ بیت
میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۸

 

از عقل، عشق کرده عجب بی خبر مرا

هر سو کشد چو مردم بی پا و سر مرا

افسانه میکنی سخنان مرا گمان

افسانه ایست نیز از این خوبتر مرا

هر نیمه شب خیال تو تا وقت صبحدم

[...]

۵ بیت
میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۶

 

چون ترک جنک جوی من از در در آیدا

با شور جنگ و مشغله در محضر آیدا

خنجر بدست مست در آید ببزم من

چون است حال مست که با خنجر آیدا

مست است و حال مست نباشد بیکروش

[...]

۱۱ بیت
میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۷

 

آنکو سرشت مهر تو اندر سرشت ما

هجر تو را نوشت چرا سرنوشت ما

گشتیم خاک ما، که مگر دست روزگار

روزی زند ببام و در دوست خشت ما

ما را بجرم عشق بدوزخ اگر برند

[...]

۴ بیت
میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۳۲

 

برخیز و در قدح فکن آن جوهر مذاب

کش بوی مشک ناب بود رنگ زرناب

زان می که چون بدرکشی از قعر خم قار

گوئی که کرده سر زدل شب برآفتاب

هان ای حریف تا نکنی آب در بمی

[...]

۶ بیت
میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۳۴

 

در کوی عشقبازی ننگ است و نام نیست

در بزم جانفشانی سنگ است و جام نیست

یک گام نه بهستی و دیگر به نیستی

کاین ره اگر دراز بود جز دو گام نیست

میکوش تا زهستی زی نیستی رسی

[...]

۸ بیت
میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۴۸

 

ما را بشیخ شهر سوال و جواب نیست

زیرا که در میانه حساب و کتاب نیست

تو میروی بمسجد و من سوی میفروش

ای نور دیده جای عتاب و خطاب نیست

گوئی که حق عذاب کند گر خوری شراب

[...]

۱۱ بیت
میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۷۵

 

با دوستان ثشسته چه جای ملامت است

از دشمنان گسسته چه وقت ملالت است

از عقل خیره میکشم امروز انتقام

در پیشگاه عشق که بیت العدالت است

خطی نوشته بر لب میگون بمشک ناب

[...]

۶ بیت
میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴

 

شیخ است و حلقه بر در خمار میزند

دست طلب بحلقه زنار میزند

این خرقه پوش صومعه را تا چه روی داد

کاتش بجان خرقه و دستار میزند

خلوت نشین شهر که از خانقه گریخت

[...]

۸ بیت
میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۱

 

تا می بکیش زاهد و مفتی حرام شد

ما را فضای میکده بیت الحرام شد

بر چرخ بود خانه معمور و بر زمین

بیت المقدس است که میخانه نام شد

در کیش عشق بود که رندان مست را

[...]

۱۲ بیت
میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۶

 

ساقی سخن ز مشعله طور می کند

مطرب حکایت از لب منصور می کند

دیوانه خراب بویرانه سراب

یاد از بنای خانه معمور می کند

اندیشه را زدل نبرد جز شراب عشق

[...]

۱۴ بیت
میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۹

 

این سنگ جز به لطف تو گوهر نمی‌شود

وین خاک جز به صنعت تو زر نمی‌شود

چون آفتاب روی تو برتافت بر جهان

آن سنگ خاک باد که گوهر نمی‌شود

آن پا شکسته خوش که بدین ره نمی‌رود

[...]

۶ بیت
میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۱

 

پیر مغان گناه مرا گر ثواب کرد

تبدیل سیئات بحکم کتاب کرد

روز حساب را که بفردا نهاد شیخ

امروز پیر میکده یوم الحساب کرد

تسنیم و خلد و کوثر و طوبی و سدره را

[...]

۱۰ بیت
میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۹

 

بنویس نامه گر رقم قتل ما بود

چون نقش کلک تو است همان خونبها بود

گر نام من بنامه بدشنام میبری

دشنام کز زبان تو باشد دعا بود

گر بند میکنی و گر آزاد، بنده ایم

[...]

۱۲ بیت
میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۸

 

لطف تو سنگ را بنظر گوهر آورد

مهر تو خاک را بتجلی زر آورد

صد کاروان ز جود تو در هر نفس روان

آنصد چو بر گذشت، صد دیگر آورد

هر شب مرا بدفع حوادث بخوابگاه

[...]

۴ بیت
میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۴

 

بر وی درازتر شود این آرزو و آز

چندانکه مردمی بزید در جهان دراز

پند ستوده عرب است آنکه مرد را

گردد جوان چو پیر شود آرزو و آز

بر رشته دراز امل خواجه می تنید

[...]

۷ بیت
میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۷

 

این خواجه گر رهد ز غم و حسرت اجل

شاید که نام خود بنهد حضرت اجل

بر دست خواجگی بنشسته که ناگهان

مرگش ز در درآید و گوید که العجل

گفت آن ستوده شاه، که دنیا پرست مرد

[...]

۸ بیت
میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۶

 

مستانه باز تا در میخانه میروم

بی پا و سر، بهمت مردانه میروم

از خانقاه زهد و ریا گشته ام ملول

ایشیخ الوداع بمیخانه میروم

آباد یا خراب، نگونسار یا بلند

[...]

۶ بیت
میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۴

 

ما بیخودان مست که رند و قلندریم

در آب ماهییم و در آتش سمندریم

خسرو مکانتیم و بظاهر نیازمند

درویش صورتیم و بمعنی توانگریم

مفروش خواجه کبرو تعنت بما که ما

[...]

۶ بیت
میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۵ - درباره منزل خود در رود کنگ

 

در رود کنگ دره تنگی گرفته‌ایم

بر طرف کوه، غار پلنگی گرفته‌ایم

در هم کشیده روی ز سنگین‌دلان شهر

کنج دهی و گوشه سنگی گرفته‌ایم

رخشنده گوهریم که اندر درون سنگ

[...]

۴ بیت
میرزا حبیب خراسانی
 
 
۱
۲
 
تعداد کل نتایج: ۲۸