گنجور

 
میرزا حبیب خراسانی

در کوی عشقبازی ننگ است و نام نیست

در بزم جانفشانی سنگ است و جام نیست

یک گام نه بهستی و دیگر به نیستی

کاین ره اگر دراز بود جز دو گام نیست

میکوش تا زهستی زی نیستی رسی

کز نیستی فراز بدان سو مقام نیست

آنسوی شاهراه فنا راه نیست هیچ

اینحرف پخته گیر که سودای خام نیست

جزشید و قید نیست سخنها که گفته اند

بالله که هر چه هست بجز شید و دام نیست

راه سخن عمیق و در گفتگو دراز

وین اسب تند و سرکش ما را لجام نیست

دارم سخن حبیب بسی لیک صد هزار

افسوس از آنکه جای حدیث و کلام نیست

اینحرف سربسر دگران گفته ناتمام

جز گفته خدای کلامی تمام نیست

 
 
 
حکیم نزاری

محنت سرای دهر چو جای مقام نیست

آسایشی در او ز حلال و حرام نیست

بی سور و ماتم و غم و شادی در این جهان

شامی به صبح رفته و صبحی به شام نیست

گر ملک کائنات به خورد کسی دهند

[...]

قاسم انوار

بی جام عشق عیش دل ما تمام نیست

فوزالنجات ما بجهان غیر جام نیست

نادیده ذوق لذت مستی و عاشقی

بر عاشقان ملامت رسم کرام نیست

جور حبیب و طعن رقیب و جفای خلق

[...]

ابن حسام خوسفی

خوشتر ز آستان تو ما را مقام نیست

کوی تو کم ز روضهٔ دارالسلام نیست

گفتم که خاک راه توام ملتفت نشد

بیچاره من که اینقدرم احترام نیست

گفتم بیا که از غم لعل تو سوختم

[...]

بابافغانی

خوبی همین کرشمه و ناز و خرام نیست

بسیار شیوه هست بتان را که نام نیست

کامی ندید از تو دل نامراد من

جایی که نامرادی عشقست کام نیست

ماییم و آه نیمشب و ناله ی سحر

[...]

صائب تبریزی

در نامجو شرافت ذاتی تمام نیست

یاقوت چون عقیق مقید به نام نیست

از عشق می توان به حیات ابد رسید

بی جوش عشق شیره جان را قوام نیست

عشاق را درستی دل در شکستگی است

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه