در کوی عشقبازی ننگ است و نام نیست
در بزم جانفشانی سنگ است و جام نیست
یک گام نه بهستی و دیگر به نیستی
کاین ره اگر دراز بود جز دو گام نیست
میکوش تا زهستی زی نیستی رسی
کز نیستی فراز بدان سو مقام نیست
آنسوی شاهراه فنا راه نیست هیچ
اینحرف پخته گیر که سودای خام نیست
جزشید و قید نیست سخنها که گفته اند
بالله که هر چه هست بجز شید و دام نیست
راه سخن عمیق و در گفتگو دراز
وین اسب تند و سرکش ما را لجام نیست
دارم سخن حبیب بسی لیک صد هزار
افسوس از آنکه جای حدیث و کلام نیست
اینحرف سربسر دگران گفته ناتمام
جز گفته خدای کلامی تمام نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوع عشق و معانی عمیق آن میپردازد. شاعر بیان میکند که در دنیای عشق، چیزهایی همچون ننگ و نام وجود ندارد و در بزم عشق، علاوه بر جانفشانی، هیچ چیز دیگری ارزشمند نیست. او اشاره میکند که در این راه، دو انتخاب وجود دارد: بودن و نبودن، و این فضا تنها به دو گام محدود میشود. شاعر از یک سو انسان را تشویق میکند که تلاش کند از حالت «نیستی» به «هستی» برسد، اما از سوی دیگر بیان میکند که در سفر به سوی حقیقت، هیچ راهی در آن سوی فنا وجود ندارد. او میگوید که در سخنان عمیق، تنها «شید» و «دام» حائز اهمیتند و به بیانهای بیپایه و خام اعتنایی ندارد. در نهایت، شاعر به این نکته میرسد که سخن عاشقانه او با وجود تمام علاقهاش، جایی برای بیان ندارد و تنها سخن خداوند کامل و تمام است.
هوش مصنوعی: در محفل عشق، عیب و shame وجود ندارد و نام و مقام اهمیتی ندارد. در جشن جانفشانی، حتی سنگ هم وجود دارد، اما جامی برای نوشیدن نیست.
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی به دنیا و زندگی اشاره دارد. میگوید که راهی که در پیش داریم، گاهی به سمت زندگی و گاهی به سمت نابودی میرود. اگر این مسیر خیلی طولانی باشد، در واقع فقط دو گام بیشتر نخواهد بود که اهمیت دارد. در واقع، این اشاره به محدودیتها و واقعیتهای زندگی دارد که باید آنها را در نظر بگیریم.
هوش مصنوعی: تلاش کن تا از حالت وجود به حالت عدم برسید؛ زیرا آن سوی عدم، جایی برای جایگاه وجود نیست.
هوش مصنوعی: سوی دیگر زندگی، جایی وجود ندارد و این را خوب بفهم که امید و آرزوهای خام و ناپخته بیفایدهاند.
هوش مصنوعی: جز خورشید و چیز دیگری وجود ندارد؛ هر آنچه که گفته شده، تنها غیر از نور و دام باقی نمیماند.
هوش مصنوعی: گفت و گو نیاز به عمق و دقت دارد و ما در این مسیر بسیار عجله داریم، مانند اسبی که رام نمیشود و کنترلش سخت است.
هوش مصنوعی: من سخنان زیادی از محبوبم دارم، ولی صد افسوس که جایی برای بیان آنها نیست.
هوش مصنوعی: هر سخنی که دیگران میگویند، ناتمام و ناقص است و تنها کلام خداست که کامل و تمام است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
محنت سرای دهر چو جای مقام نیست
آسایشی در او ز حلال و حرام نیست
بی سور و ماتم و غم و شادی در این جهان
شامی به صبح رفته و صبحی به شام نیست
گر ملک کائنات به خورد کسی دهند
[...]
بی جام عشق عیش دل ما تمام نیست
فوزالنجات ما بجهان غیر جام نیست
نادیده ذوق لذت مستی و عاشقی
بر عاشقان ملامت رسم کرام نیست
جور حبیب و طعن رقیب و جفای خلق
[...]
خوشتر ز آستان تو ما را مقام نیست
کوی تو کم ز روضهٔ دارالسلام نیست
گفتم که خاک راه توام ملتفت نشد
بیچاره من که اینقدرم احترام نیست
گفتم بیا که از غم لعل تو سوختم
[...]
خوبی همین کرشمه و ناز و خرام نیست
بسیار شیوه هست بتان را که نام نیست
کامی ندید از تو دل نامراد من
جایی که نامرادی عشقست کام نیست
ماییم و آه نیمشب و ناله ی سحر
[...]
در نامجو شرافت ذاتی تمام نیست
یاقوت چون عقیق مقید به نام نیست
از عشق می توان به حیات ابد رسید
بی جوش عشق شیره جان را قوام نیست
عشاق را درستی دل در شکستگی است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.