گنجور

 
میرزا حبیب خراسانی

آنکو سرشت مهر تو اندر سرشت ما

هجر تو را نوشت چرا سرنوشت ما

گشتیم خاک ما، که مگر دست روزگار

روزی زند ببام و در دوست خشت ما

ما را بجرم عشق بدوزخ اگر برند

باشد خیال دوست بدوزخ بهشت ما

از ما مپرس حرف و خیالات کفر و دین

ابروی اوست کعبه و کویش کنشت ما

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode