مستانه باز تا در میخانه میروم
بی پا و سر، بهمت مردانه میروم
از خانقاه زهد و ریا گشته ام ملول
ایشیخ الوداع بمیخانه میروم
آباد یا خراب، نگونسار یا بلند
من چند روز دیگر از این خانه میروم
دیوانه ام مخوان که پی جستجوی گنج
هر روز و شب بساحت ویرانه میروم
سرگشته صبح و شام بفکر دل خراب
دیوانه من که از پی دیوانه میروم
با من ز عقل و هوش سخن چند میکنی
میخورده ام خرابم و مستانه میروم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از احساسات و وضعیت خود در سفر به میخانه میگوید. او به حالتی مستانه و بیسر و پا اشاره میکند و نشان میدهد که از زندگی زاهدانه و ریاکارانه در خانقاه خسته شده است. او به سمت میخانه میرود، بیتوجه به آباد یا خراب بودن آنجا. شاعر همچنین به حالت دیوانهواری خود و جستجوی گنجهایی از نوعی احساس درونی اشاره میکند و نشان میدهد که حتی در دل یا فکر خرابش، همچنان به دنبال چیزی میگردد. در نهایت، او به بیخیالی و مستی خود اعتراف میکند و میگوید که عقل و هوش جایی در این سفر ندارند.
هوش مصنوعی: در حالتی سرخوش و بیپروا به سمت میخانه میروم، حتی بدون فکر و تدبیر، با شجاعت و دلیری پیش میروم.
هوش مصنوعی: از جایی که زهد و ریاکاری حوصلهام را سر برده، خداحافظی کرده و به میخانه میروم.
هوش مصنوعی: مهم نیست که این مکان چگونه باشد، خواه خوب و خوش آباد باشد یا خراب و ویران. من به زودی از اینجا میروم.
هوش مصنوعی: من را دیوانه نخوانید، زیرا هر روز و شب در جستجوی گنجهای ارزشمند به دنبال آنها در مکانهای خالی و بیفایده میگردم.
هوش مصنوعی: همیشه در صبح و شب، در فکر دل آشفته و دیوانهام هستم و در پی دیوانهای میروم.
هوش مصنوعی: تو چه سخنها از عقل و فهم با من میگویی؟ من که در حال بیخبری و سرمستی هستم، فکر و هشیاری ندارم و در حال سرخوشی میروم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.