گنجور

 
میرزا حبیب خراسانی

ساقی سخن ز مشعله طور می کند

مطرب حکایت از لب منصور می کند

دیوانه خراب بویرانه سراب

یاد از بنای خانه معمور می کند

اندیشه را زدل نبرد جز شراب عشق

آتش علاج خانه زنبور می کند

کردند گوهر دل ما را زکان چرخ

فیروزه یاد خاک نشابور می کند

زاهد که کافر است بعین الحیوه عشق

هر دم حدیث چشمه کافور می کند

خمخانه دل از می گلگون لبالب است

تا یاد از آن دو نرگس مخمور می کند

زین وعظ بی اثر که ندارد از او خبر

جان و دلش، چه فائده منظور می کند

چندین ز نخ بطعنه رندان چرا زند

گر اجتناب از سخن زور می کند

چندانکه گوش هوش نهادم بوعظ شیخ

دیدم که خلق را ز خدا دور می کند

چندین نماز و روزه نه زاهد برای حق

کز شوق خلد و عشق لب حور می کند

روز قیامت است و سرافیل عشق و جان

در تن روان بنفخه این صور می کند

بشنو که سنگ و کوه و در و دشت همدمی

داود را بنغمه مزمور می کند

گر وعظ شیخ در دل عاقل اثر نکرد

بانک نی و طرانه تنبور می کند

در حیرتم که هر که نداند حدیث عشق

دل را در این جهان بچه مسرور می کند

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
صائب تبریزی

مست است وخنده بر من مهجور می کند

کان نمک ببین چه به ناسور می کند

درفکر دانه دزدی خالش گداختم

دامم به خاک نقش پی مور می کند

ما صلح می کنیم به یک کوکب از فلک

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
فیاض لاهیجی

مه را غم هلال تو رنجور می‌کند

خورشید بر رخت نظر از دور می‌کند

چشمش نظر ز صفحة آیینه بر نداشت

خورشید من مطالعة نور می‌کند

لعل تو از تبسّم کوثر سرشت خویش

[...]

حزین لاهیجی

اشکم نمک به دامن ناسور می کند

دربا ز رشک حوصله ام شور می کند

بیداد ناوک مژه زهراب دادهای

هرجا دلی ست خانهٔ زنبور می کند

ما را تن ضعیف چه باشد؟ که کوه را

[...]

سعیدا

هر کس نظر به سوی تو از دور می کند

هر خانه را خیال تو پرنور می کند

بگذر ز چین و چینی و در ساغر سفال

می نوش ای فقیر که فغفور می کند

بر داغ های کهنهٔ صد آرزوی خام

[...]

بلند اقبال

هر ناله ای که بربط وطنبور می کند

پیغام دلبری است که مذکور می کند

گوید که گر شوی توچوبهرام گورگیر

ناگه شکار عاقبت گور میکند

مستان بر اینکه باده دهد نشئه هوشیار

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه