گنجور

 
میرزا حبیب خراسانی

لطف تو سنگ را بنظر گوهر آورد

مهر تو خاک را بتجلی زر آورد

صد کاروان ز جود تو در هر نفس روان

آنصد چو بر گذشت، صد دیگر آورد

هر شب مرا بدفع حوادث بخوابگاه

عون تو صد حصار و دو صد لشگر آورد

خورشید را که رفته ز خاور بباختر

از باختر دوباره سوی خاور آورد

 
 
 
امیر معزی

ازگل همی نگارم سنبل برآورد

هرگز گلی که دید که سنبل برآورد

برگل هر آنچه آورد از سنبل آن نگار

نغز آورد جو خویستن و دلبر آورد

دارد به توده عنبر و دارد به رشته دُرّ

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق

ترسم که وعده های تو عمرم سرآورد

آوخ که عشوه تو ز پایم درآورد

ما رخت عشق خود زبر آسمان بریم

گرمان همای وصل تو زیر پرآورد

از عشق تو بشکرم کز روی حسن عهد

[...]

کمال‌الدین اسماعیل

کلک تو سر به بلعجبیها بر آورد

هر چه آورد از آن دگر خوشتر آورد

پی بر بساط روم نهد نقش چین کند

سر در شب سیاه نهد اختر آورد

باشد میان ببسته بقصد سپاه بخل

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از کمال‌الدین اسماعیل
کلیم

چون وقت شد که کشت امیدم برآورد

از خوشه برق حادثه ای سر برآورد

صد گونه انقلاب درین بحر اگر رسد

خس را نمی برد که گهر سر برآورد

صد گلبن امید من از ریشه کند چرخ

[...]

صائب تبریزی

هر کس ز قید تن دل روشن برآورد

اخگر برون ز توده خاکستر آورد

دست از طلب مکش که سمندر ز جذب عشق

از بال وپر بهم زدن آتش برآورد

چشمی که ساخت سرمه عبرت منورش

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه