شیخ است و حلقه بر در خمار میزند
دست طلب بحلقه زنار میزند
این خرقه پوش صومعه را تا چه روی داد
کاتش بجان خرقه و دستار میزند
خلوت نشین شهر که از خانقه گریخت
مستانه نعره بر سر بازار میزند
یک نغمه بیش نیست که مطرب ببانک چنگ
مرغ چمن بساحت گلزار میزند
داود ناله از لب مزمار میکند
منصور نعره بر ز بر دار میزند
سنگی سخن ز حلقه تسبیح میکند
چو بی نوا ز پرده اسرار میزند
یک جلوه کرد طلعت لیلی در این دیار
مجنون هزار بوسه بدیوار میزند
چنگ و چغانه وصف رخ دوست میکند
جام و پیاله دم ز لب یار میزند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.