گنجور

 
میرزا حبیب خراسانی

پیر مغان گناه مرا گر ثواب کرد

تبدیل سیئات بحکم کتاب کرد

روز حساب را که بفردا نهاد شیخ

امروز پیر میکده یوم الحساب کرد

تسنیم و خلد و کوثر و طوبی و سدره را

یکجرعه آب کرد و بجام شراب کرد

آباد بر زمین خرابات و دست پیر

کزیک قدح شراب، جهانرا خراب کرد

فاروق حق و باطل و میزان قسط و عدل

پیمان پیر ماست که فصل الخطاب کرد

زان حلقه ها که بر در مسجد بکوفتیم

ما سالها ز دیر مغان فتح باب کرد

پنهان شد از دو دیده ز بسیاری ظهور

با ماهیان بحر فنا کار آب کرد

دیوانه ای بسخره اطفال شهر خاست

از بهر سنگ و چوب مرا انتخاب کرد

در خواب گرد خویش زدم طوف و دوش پیر

از طوف کعبه دل تعبیر خواب کرد

روزی بسوی میکده راهم گشود پیر

کز خانقاه مدرسه شیخم جواب کرد

 
 
 
جمال‌الدین عبدالرزاق

یک قطعه سوی بنده فرستاد مجددین

کان را بصد قصیده نشاید جواب کرد

معنی روشن وی و الفاظ عذب وی

آنکرده با سخن که بسنگ آفتاب کرد

خط شریف او بنکوئی چوآن نگار

[...]

ادیب صابر

آبم ببرد دلبر و چشمم پر آب کرد

جان مرا بر آتش هجران کباب کرد

تا در نقاب هجر نهان گشت روی او

بر روی من زخون دل من خضاب کرد

از رحمت آفرید جمال تو را خدای

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ادیب صابر
کمال‌الدین اسماعیل

ای خسروی که آتش تیغ تو روز کن

در قلب چرخ زهرۀ مرّیخ آب کرد

دارای ملک، شاه مظّفر پناه دین

کت چرخ نام خسرو مالک رقاب کرد

طبعت بر شحه یی سر خورشید غوطه داد

[...]

عبید زاکانی

صاحبقران و صاحب دیوان عمید ملک

ای آنکه هرچه کرد ضمیرت صواب کرد

ای خواجه ای که نافذ تقدیر در ازل

ذات ترا ز جمله جهان احتساب کرد

وی سروری که هر نفس از خاک درگهت

[...]

جامی

لعل لب تو اشک مرا خون ناب کرد

زان شیشه های سبز فلک پر شراب کرد

عکس رخت نمود در آیینه سپهر

نامش خرد به شب مه و روز آفتاب کرد

مشتاق تو به چشمه خور می کند نظر

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه