گنجور

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۹

 

کرد چرخ دورو، دو موی مرا

تا چه آید از این دو، روی مرا

روی و مویم ز چرخ دیگر شد

لیک دیگر نگشت خوی مرا

هر چه سالم فزون تر آمد، نیز

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۳

 

میبرد خیل غم اسیر مرا

ساقی از دست غم بگیر مرا

شرزه شیری است غم که باده کند

بر چنین شرزه شیر چیر مرا

آهوی چشم تو خلاص کند

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۷

 

امشب آن ترک وعده داده مرا

بزم عیش و طرب نهاده مرا

وعده فرموده تا بمشکوی خویش

به کشد با رخ گشاده مرا

من بمسند چو شاه تکیه زنم

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۱

 

خیل انده ز جای برد مرا

شیر اندیشه پاک خورد مرا

بفشار این خرد بمشت جنون

که خرد سخت بر فشرد مرا

دفتر فضل و علم بر هم نه

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۳

 

ایکه کشتی ز انتظار مرا

آمدی وقت احتضار مرا

توگلی، گل ز خار ناچار است

گرد خود گیرهم چو خار مرا

اختیاری به کار خویشم بود

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۸

 

پر کن از خم می کدوی مرا

تر کن از جام می گلوی مرا

تو که سیراب گشته ای زین جوی

نیز در جوی زن سبوی مرا

یا کدوی مرا پر از می کن

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۳۰

 

ایدو زلفت سپاه بی ترتیب

وی دو مژگانت فوج بی سر تیب

بکش و جور کن که گفته عرب

در مثل ضربه الحبیب زبیب

نوبهار رخ تو را مرساد

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۳۸

 

بزم عشرت بژاژخائی نیست

پای خم جای هرزه لائی نیست

درد می را بخاک ره ریزند

در خرابات بی صفائی نیست

ماه خور داد پارسی آمد

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۴۶

 

در ره عشق نامرادی نیست

جنس بازار دل کسادی نیست

بسخنهای زاهد و مفتی

مرو از ره که اعتمادی نیست

بسوی شیخ استناد مکن

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۵۶

 

بر لبم گوش نه که بانگ نی است

از دلم نوش کن که خم می است

خشت بر لب خمش ستاده چو خم

می چو سر جوش گشت وقتی قی است

جام ما چون تهی شود از می

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۷۲

 

کار ما باز مشکل افتاده است

بار ما باز در گل افتاده است

بار بر پشت اشتران سهل است

بار ما بر سر دل افتاده است

اگر افتاده بار باکی نیست

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۹۰

 

گر خدای سپهر یار من است

سیر گردون به اختیار من است

یاری از بندگان نمی‌خواهم

گر خداوندگار یار من است

آسمان و زمین و جن و ملک

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۹۲

 

دوستان نوبت سپیده دم است

وقت صبح است و سخت مغتنم است

نرود تا دمی، نمی آید

دم دیگر که عمر از این دودم است

وقت را سیف قاطع آوردند

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۹۹

 

نوبت عشرت است و وقت صبوح

میزند مرغ صبح یا سبوح

طاب وقت الشراب والاطراب

اشرق الصبح و النسیم تفوح

می بگیر از کف غزالی مست

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲

 

روز بحث از رساله دارد شیخ

شب حدیث از غساله دارد شیخ

بیمریدی و نامرادی را

همه شب آه و ناله دارد شیخ

مال اوقاف و حق ایتام است

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۹

 

ترک من سبزه گرد لب دارد

لعل یاقوت گون سلب دارد

میدهد وعده های بوس و کنار

خندهائی که زیر لب دارد

چشم مستش بگاه ناز و عتاب

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۲

 

رفته سه سال تا مه خرداد

میکند جور روزه را فریاد

مه خرداد داد می طلبد

که بر او روزه میکند بیداد

کس از این ظالم ستمگاره

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۸

 

دمبدم عمر میرود بر باد

باده خور باده هر چه باداباد

دیدی آخر که خواجه مرد و نبرد

آنچه در عمر خود نخورد و نداد

خود بخور یا بده و گر نه بنه

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۱

 

هر کسی در جهان غمی دارد

هر دلی راز مبهمی دارد

سخن اهل دل نشاید گفت

بهمه کس که محرمی دارد

ایخوش آندل که میتواند گفت

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۲

 

ابر اندک ترشحی دارد

آسمان قطره قطره می بارد

وقت آن شد که باز ساقی بزم

همتی سوی عشق بگمارد

چشم مخمور و زلف آشفته

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode