نوبت عشرت است و وقت صبوح
میزند مرغ صبح یا سبوح
طاب وقت الشراب والاطراب
اشرق الصبح و النسیم تفوح
می بگیر از کف غزالی مست
ان قرن الغزال کادیلوح
صبح زاهد بود دعای صباح
صبح عارف بود شراب صبوح
بحر اندیشه گشته طوفان زای
چنگ زن در رکاب کشتی نوح
گو بناصح که لب فرو بندد
ما شکستیم توبه های نصوح
باده را راح کرده نام عرب
که بود روح قلب و راحت روح
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به آغاز صبح اشاره دارد و فضای شادی و سرور را توصیف میکند. مرغ صبح، زنگ آغاز روز را به صدا درمیآورد و زمان مناسب برای نوشیدن شراب و لذت بردن از زندگی فرامیرسد. شاعر به تأثیرات خوشایند صبح بر حالت روحی انسان اشاره کرده و آن را با دعا و عرفان مرتبط میسازد. همچنین، او به اهمیت شگفتیهای زندگی و اندیشههای عمیق اشاره میکند و تنشهای درونی ناشی از توبه و تصورات زاهدانه را به چالش میکشد. در نهایت، او به لذتهای مادی اشاره میکند که به زندگی روح و آرامش میبخشد.
هوش مصنوعی: وقت شادی و خوشی فرا رسیده است و مرغ صبح، صبح را با آواز خود نوید میدهد.
هوش مصنوعی: زمان نوشیدن شراب و لذت بردن از موسیقی بسیار خوشایند است، صبح به روشنی درآمده و نسیمی دلانگیز به مشام میرسد.
هوش مصنوعی: از دست غزالی مست، می بگیر و لذت ببر، چون زمان جوانی و خوشی است.
هوش مصنوعی: صبح برای زاهد به معنای دعا و نیایش است و برای عارف نماد نوشی خاص و روحانی است که نشاط و شادابی میآورد. به عبارتی، در نظر زاهد، صبح آغاز عبادت و دعاست، در حالی که عارف صبح را به عنوان لحظهای از وصل و سرخوشی درک میکند.
هوش مصنوعی: دریای افکار به طوفان افتاده و کسی که چنگ میزند، در حال کمک به کشتی نوح است.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که از کسی نصیحت میخواهید که سکوت کند، زیرا ما دیگر نتوانستیم به وعدهها و نیتهای خویش عمل کنیم و از توبههای واقعی خود پا پس کشیدیم.
هوش مصنوعی: مشروبات الکلی را به راحتی به نام عرب میشناسند، که روح و دل را تسکین میبخشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
طاعتی کان ز دل ندارد روح
کس ندارد وجود آن به فتوح
شمس دین ، صورت ، بو الفتح
ای در فضل بر دلت مفتوح
ای تو شیر و غابروز مصاف
وی تو ابر سخا بوقت صبوح
از تو ایام را هزار شرف
[...]
اندرین عصر هرکه شعر برد
به امید صلت بر ممدوح
چار آلت بیایدش ورنه
گردد از رنج غم دلش مجروح
دانش خضر و نعمت قارون
[...]
هر گه شعری برم بر ممدوح
کند آنرا به نقد خود مجروح
من و ممدوح هر دو همکاریم
حال هر یک چو می شود مشروح
نیست زر در میان، همه سخنست
[...]
ر فت مانند نوح در یم روح
درگذشت از غدو ز امس و صبوح
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.