گنجور

 
میرزا حبیب خراسانی

روز بحث از رساله دارد شیخ

شب حدیث از غساله دارد شیخ

بیمریدی و نامرادی را

همه شب آه و ناله دارد شیخ

مال اوقاف و حق ایتام است

هر چه قبض و حواله دارد شیخ

کین چنیدن هزار ساله چرا

با شراب دو ساله دارد شیخ

ریخت خونش به پای تاک ابلیس

کینه زان با پیاله دارد شیخ