میبرد خیل غم اسیر مرا
ساقی از دست غم بگیر مرا
شرزه شیری است غم که باده کند
بر چنین شرزه شیر چیر مرا
آهوی چشم تو خلاص کند
مگر از چنگ شرزه شیر مرا
گر نگیری بیک قدح دستم
کشد اندیشه خیر خیر مرا
وقت صبح است و باز مرغ سحر
میزند سوی می صفیر مرا
باده صاف و باد صبحدمان
می دهد نکهت عبیر مرا
نوجوانان ساده رخ کردند
از غم عشق خویش پیر مرا
روزگارم بضرب مشت، خمیر
کرد و ماند آرزو فطیر مرا
در همه کار ناتوانم لیک
بینی اندر هنر دلیر مرا
در بیان و اصول و فقه و حدیث
همه دان ناقد و بصیر مرا
نیستم شاعر ار چه شعر بود
خوشتر از عمعق و جریر مرا
شعر من بینات قرآن است
بمخوان شاعر و دبیر مرا
شاعری و دبیری اندر وزن
می نسنجد بیک شعیر مرا
خاک بر سر که با همه دانش
کرده ابلیس دستگیر مرا
روز و شب پالهنگ در گردن
می کشاند سوی سعیر مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل به بیان احساسات عمیق غم و اندوه شاعر میپردازد. شاعر از ساقی میخواهد که او را از غم رهایی بخشد و از شر غم و اندوهی که همچون شیر زورمندی او را میخورد، نجاتش دهد. او به چشمهای محبوبش اشاره میکند که میتواند او را از چنگ این غم نجات دهد. شاعر به دشواریهای زندگی و زمانه اشاره میکند و بیان میکند که علیرغم ناتوانیهایش در کارهای مختلف، در دلش استقامت و هنر دارد. او خود را شاعر نمیداند، اما شعرش را با ارزش و عمیق میبیند و بر این باور است که علم و دانش نمیتوانند او را از درد رهایی بخشند. غزل با تصاویری زیبا از باده و صبح، و همچنین از تضاد جوانی و پیر شدن در اثر عشق پایان مییابد.
هوش مصنوعی: غم و اندوهی که بر من حاکم است، مرا به شدت آزار میدهد. ای ساقی، لطفاً مرا از چنگال این غم رها کن و کمکم کن.
هوش مصنوعی: درد و غم مانند یک شیر وحشی است که میتواند به راحتی من را تحت تأثیر قرار دهد و دچار نابودی کند.
هوش مصنوعی: چشمان تو همچون آهویی است که میتواند مرا از چنگ شیر خشمگین و درنده نجات دهد.
هوش مصنوعی: اگر به من کمک نکنی و در تصمیمگیریام تأثیر نگذاری، افکارم به سمت خوبیها و خیرها پیش خواهد رفت.
هوش مصنوعی: صبح شده و بار دیگر، پرنده سحر نغمهای برای من سر میدهد.
هوش مصنوعی: شراب زلال و هوای صبحگاه بوی خوش عطر مرا به ارمغان میآورد.
هوش مصنوعی: نوجوانان به خاطر غم عشق خود، چهرهای ساده و بیتجربه به من نشان دادند و من را کهنسال و پخته کردهاند.
هوش مصنوعی: زندگی با سختیها و ضربههایی که به من زده، مثل خمیر کردن خمیر نان، آرزوهایم را به حالتی ناخوشایند درآورده و آنها را ناتمام گذاشته است.
هوش مصنوعی: در تمام کارها ناتوان هستم، اما در هنر، شجاعت و قدرت من را میبینی.
هوش مصنوعی: من در مباحث بیان، اصول، فقه و حدیث، فردی آگاه و دقیق هستم.
هوش مصنوعی: هرچند شعرهای من از شعرهای عُمَر و جریر زیباتر نیست، اما من شاعر نیستم.
هوش مصنوعی: شعر من روشناییهای قرآن را به نمایش میگذارد، پس نیازی به خواندن شعر من توسط شاعر یا نویسنده نیست.
هوش مصنوعی: شعر گفتن و نوشتن در قافیه و وزن برای من هیچ ارزشی ندارد، چون احساس و اندیشهام فراتر از این حرفهاست.
هوش مصنوعی: آدمی با تمام دانشی که دارد، در برابر فریبهای ابلیس و وسوسههای او ناتوان است.
هوش مصنوعی: روز و شب، دلهره و نگرانی را بر دوش میکشم و به سمت آتش میروم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نخرد گر کسی عبیر مرا
مشک من مایه بس حریر مرا
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.