گنجور

 
میرزا حبیب خراسانی

هر کسی در جهان غمی دارد

هر دلی راز مبهمی دارد

سخن اهل دل نشاید گفت

بهمه کس که محرمی دارد

ایخوش آندل که میتواند گفت

راز خود را که همدمی دارد

منطوی در وجود انسان است

هر دو کز حق دو عالمی دارد

هر که در خود نظر کند بیند

که بلیسی و آدمی دارد

هر که بیند بخویشتن،داند

که بهشت و جهنمی دارد

سر توحید و مشرب تحقیق

شیخ داند ولی کمی دارد

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
خیالی بخارایی

دل نه جز غصّه محرمی دارد

نه به جز ناله همدمی دارد

دهنت تازه کرد ریش دلم

گرچه در حقه مرهمی دارد

تو نه آنی که گر بمیرم من

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه