نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۱
زهی نام تو سر دفتر کتاب نکته دانی را
بلند از نام تو افسر بسر کنز معانی را
بیا ای ساقی رندان بده جامیکه در دوران
به پیران کهن بخشد ز نو عهد جوانیرا
عجب نبود اگر احیا کند خضر و مسیحا را
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۲
دمی خواندم من خاکی کتاب آسمانی را
که دانستم ز دل پاکی علوم دو جهانی را
نه عالم بود نه آدم نه با سرت سری محرم
که علمت کرد در یکدم عیان کنز نهانی را
چو علمت را عیان آمد ازو پیدا جهان آمد
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۳
برافکن پرده از رخسار یارا
بکن مست از می دیدار مارا
شراب بیخودی چندان به پیما
که از سر هیچ نشناسیم پارا
مران از درگهت ما را که شاهان
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۴
نموده رخش تا جمالی مرا
بدل بسته نقش خیالی مرا
ز هجرش چه نالم که مهرش نمود
زهر ذره راه وصالی مرا
نماید جهان جمله پیش نظر
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۵
روا مدار که با خنجر ستم ما را
بقول مدعیان بیگنه کشی یارا
چو گل ز ناخن حسرت مکن دلم را ریش
بخار شانه مزن طره سمن سارا
ندانم از چه سبب خون من بساغر ریخت
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۶
بدست غیر مده زلف پرشکن یارا
مکن ز پنجه غیرت شکسته دل ما را
چنان که بی تو زند جوش لجه اشگم
عجب که سینه نجوشد ز رشک دریا را
همین نه دل ز کف شهریان برد چشمت
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۷
اگر چه رفتی و کشتی ز دوریت ما را
بیا که جز تو نخواهیم خونبها یارا
نظر ز صورت زیبا بگو بپوشاند
کسیکه گفت بپوشان جمال زیبا را
بجز نیاز ز رعنا قدان نخواهی دید
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۸
ای عشق تو مدعای دل ها
هم راحت و هم بلای دلها
تا غیر تو ره بدل نیاید
بنشسته در سرای دلها
چون عشق کجاست باوفائی
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۹
عمری طلب رازی کردم به در دلها
تا شد به دلم باری حل هم مشکلها
رازی که مرا ای جان بود از تو به دل پنهان
بنگر به صدش دستان افسانه محفلها
دیگر چه به سر داری بحری به نظر داری
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۱۰
الصلا ای عشق رهبر الصلا
عقل گمره را بره بر الصلا
در میان دلربایان دلبری
کس ندیده چون تو دلبر الصلا
وصل دلجوی تو کو تا گیردم
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۱۱
ندارد مه چو یارم روی زیبا
اگر دارد ندارد موی زیبا
ندیده بر فلک چشم زمانه
هلالی همچو آن ابروی زیبا
شده بس دل بدنبالش پریشان
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۱۲
ساقی بیا در جام کن آنباده گلفام را
تا ریشه از دل برکنم خار غم ایام را
پنهان ز مردم تا بکی نوشم بزیر خرقه می
بی پرده خواهم تا چو جم در دست گیرم جام را
جز خاراند و هم بدل نگذاشت از شادی گل
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۱۳
بلبل که ز عشق گل نالد به گلستانها
شب تا سحر ار نبود از زاریم افغانها
تنها نه همین بلبل نالا بود از دردت
کز دست غمت گل را چاکست گریبانها
با هیچ مسلمانی نگذاشته ایمانی
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۱۴
مکن ناصحا منع من از حبیب
که بی گل نیارد بسر عندلیب
منم بلبل و گل رخ دوستان
کجا بلبل از گل نماید شکیب
چه خوش باشد ایام گل در چمن
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۱۵
زهی روی تو خورشید جهانتاب
ندارد بی تو خورشید جهان تاب
مگر می خورده کامروز چشمت
ز رنجوری و مخموریست در خواب
طبیبم چون تب عشقت فزون دید
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۱۶
مگر فکنده برخ یار من نقاب امشب
که روشنست جهان همچو آفتاب امشب
دلم که در سر زلفت قرارگاهش نیست
قرار در تو نگیرد در اضطراب امشب
سرای توبه که دی کرده بودمش معمور
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۱۷
مرا در خلوت دل خانه هست
درآن خانه بت جانانه هست
قدم ننهاده هیچ از خانه بیرون
وزآن شوری بهر کاشانه هست
فسونی از لبش نشنیده گوشی
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۱۸
روی تو که رشگ آفتابست
از رشگ دل آفتاب آبست
در برقع زلف ماه رویت
تابنده چو مهر در سحابست
نرگس ز حیای چشم جادوت
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۱۹
سحرگاهان که بگشاده در دوست
تمنا برد ما را تا بر دوست
درآن تاریک شب دیدیم روشن
ز نور حق همه پا و سر دوست
تجلی زار شد طور دل ما
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۲۰
ای صبح وصال ما ز رویت
وی شام فراق ما ز مویت
خورشید چه غم اگر نشیند
چون نقش قدم بخاک کویت
کو طره پر خم چو چوگان
[...]