گنجور

 
۱
۲
۳
۵
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴

 

خدایا روزی این خود‌پرستان ساز جنت را

که دوزخ جنت است آتش‌پرستان محبت را

ز هر کنج دل ما صد مراد مرده برخیزد

به محشر در خروش آرند چون صور قیامت را

دل و چشم من و سودای وصل او معاذالله

[...]

۵ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵

 

چو آفتاب کند تاب شرم ماه ترا

به موج فتنه درآرد خط سیاه ترا

به چشم زخم بگریند کشتگان که مباد

ز دیده اشک برد لذت نگاه ترا

چه گلشنی تو که مشاطگان کشور حسن

[...]

۵ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷

 

آن قطره‌ام که بحر به دور افکند مرا

ظلمت ز ننگ بر در نور افکند مرا

من خانه‌زاد دیده دردم چو طفل اشک

گرداب غم به موج سرور افکند مرا

بر عشق مهربان شده ترسم که عاقبت

[...]

۵ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵

 

شبی که هجر بپرداخت از تو منزل ما

کدام غم که نزد حلقه بر در دل ما

شهید خنجر شوقیم وتا ابد شاید

که چشم ما نکند خیرباد قاتل ما

اسیر بادیه حیرتیم و می‌آید

[...]

۵ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸

 

باز دل در موج تبخال از تب حرمان کیست

لخت لختش در خروش از شعله هجران کیست

جان ما خود بال افشان از پی محمل برفت

یا‌رب این مسکین که می‌سوزد فراقش جان کیست

سرگران گر بر مزار کشتگان بگذشت دوست

[...]

۵ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲

 

امشب از شعله آهم جگر غم می‌سوخت

بر من و زندگی من دل ماتم می‌سوخت

برق شوقی که ز خاکستر بلبل می‌جست

ذوق آرایش گل در دل شبنم می‌سوخت

مرهم از زخم دل خون جگر سوختگان

[...]

۵ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴

 

ساقی که می‌ خود همه در جام شمار ریخت

مستی همه در باده و پیمانه ما ریخت

من چون مژه از نشو و نما مانده و چشمم

سرمایه صد ابر برین خشک گیا ریخت

مغرور کرم گلشن خود را به عبث سوخت

[...]

۵ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸

 

بر گوش دلم زمزمه توبه حرام است

این گوش پرستار نوای لب جام است

صید تو به منقار وفا برکند از بال

هر پرکه نه آن شیفته طره دام است

بیهوده میفروز چنین دوزخ کین را

[...]

۵ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲

 

ناله رازی‌ست که در سینه نهفتن ستم است

گوهر گوش بدین نیش نسفتن ستم است

خواب نامحرم و در دیده رخش پرده‌نشین

گر همه بر دم تیغ است که خفتن ستم است

راز حسن از دم روح‌القدس آزرده شود

[...]

۵ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳

 

هزار گل ز جگر در کنار خنده ماست

خزان عافیت ما بهار خنده ماست

برون بهشت و درون دوزخست پرهیزید

از آن گیاه که در مرغزار خنده ماست

هزار شکر که حساد ما نمی‌دانند

[...]

۵ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴

 

باز جانم دوزخ آشام از غم غمخوار تست

دیده‌ام دریای خون از حسرت دیدار تست

کعبه را گراد سر بتخانه آرد در طواف

کاروان‌سالار کفر ار حلقه زنار تست

سالها بر حال زار خویش خون باید گریست

[...]

۵ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵

 

امشب از دولت دیدار تو عید نظرست

دیده را بر سر هر یک مژه رقص دگرست

از نگه دیده سبکبال‌تر آید سویت

مژه پنداری بر دیده مشتاق پرست

رتبه حسن بلندست چه حاجت به نقاب

[...]

۵ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶

 

ما و من برلب مرغان چمن بسیارست

ما چنینیم که هستیم سخن بسیارست

کشته بی‌تیغ شو وبی کفن آ در بر خاک

منت تیغ و تمنای کفن بسیارست

کو سری لایق فتراک و تنی در‌خور خاک

[...]

۵ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷

 

عالم ز ما تهی و ز افغان ما پرست

شد عندلیب خاک و چمن از نوا پرست

در دل نگنجدم غم هجر و امید وصل

کاین آینه چو روی بتان از صفا پرست

خون ریز و شاد زی که لب تشنگان تو

[...]

۵ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹

 

بی روی او نظاره ز چشمم برون نشست

چون موج غصه بر سر دریای خون نشست

می‌گفت غم چو ناله لب شعله می‌فشاند

کاین نغمه در مصیبت صد ارغنون نشست

عقلم به باغ خویش گل خرمی ندید

[...]

۵ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۶

 

من آن صیدم که صیادم جنونست

نشاط افزای جانم خاک و خونست

برات ما بر آن کشور نوشتند

که از آوازه مستی مصونست

به بزم عشق کانجا شرم ساقیست

[...]

۵ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۷

 

گستاخی نظاره ما جرم جنونست

ورنه دل ازین بی‌ادبی غرقه به خونست

چون ابر بر افتاده مگریید درین باغ

چون برق مخندید که خنده نه شگونست

صد بادیه [را] توشه یک گام فزون نیست

[...]

۵ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۰

 

در می‌زنم چه شد که گشایش پدید نیست

قفل مرا معامله‌ای با کلید نیست

صد ابر رحمت آمد و دل شبنمی ندید

گویا که این گیاه خدا آفرید نیست

سهو کتاب رسم فزون از حدست لیک

[...]

۵ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۸

 

نوبهاران از در این باغ و بستان بازگشت

خنده نومید از لب گلهای خندان بازگشت

وای بر یعقوب ما کز بعد چندین انتظار

کاروان مصر از نزدیک کنعان بازگشت

هر نگه کز موجه خون جگر بیرون فتاد

[...]

۵ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۹

 

از دل هزار لخت به چشم نثار رفت

جز داغ هر چه بود درین لاله‌زار رفت

ضعفم چنان گداخت که طوفان اشک دوش

صد جا نشست از مژه تا در کنار رفت

آن دیده گو ذخیره دیدار می‌نهاد

[...]

۵ بیت
فصیحی هروی
 
 
۱
۲
۳
۵
 
تعداد کل نتایج: ۸۲