میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۹
صافی آبست ز آبگینه هویدا
یا رخ خوب تو شد در آینه پیدا
چو نان سنگی کز آب صاف نمودار
سنگ دلت از صفای سینه هویدا
خیز و در حجره را بمردم در بند
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۶
چون ترک جنک جوی من از در در آیدا
با شور جنگ و مشغله در محضر آیدا
خنجر بدست مست در آید ببزم من
چون است حال مست که با خنجر آیدا
مست است و حال مست نباشد بیکروش
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۳۰
ایدو زلفت سپاه بی ترتیب
وی دو مژگانت فوج بی سر تیب
بکش و جور کن که گفته عرب
در مثل ضربه الحبیب زبیب
نوبهار رخ تو را مرساد
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۴۵
ملک تسلیم و رضا دولت درویشان است
کسوت فقر و فنا خلعت درویشان است
قسمت پادشهان سیم و زر و تاج و کمر
رنج و اندوه و بلا، قسمت درویشان است
نوبت پادشهان دبدبه کوس و دهل
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۴۸
ما را بشیخ شهر سوال و جواب نیست
زیرا که در میانه حساب و کتاب نیست
تو میروی بمسجد و من سوی میفروش
ای نور دیده جای عتاب و خطاب نیست
گوئی که حق عذاب کند گر خوری شراب
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۵۱
هر چه پوئی جز ره حق باطل است
هر چه جوئی جز خدا، بی حاصل است
از خودی بگذر که در راه خدا
صعب و بی پایان همین یک منزل است
عرش و کرسی در دل است اما چه سود
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۶۲
مطرب امروز مگر نغمه سرائی دگر است
که بهر ناله نیف ساز و نوائی دگر است
ره میخانه بگام و قدم زهد مپوی
قطع این مرحله ایشیخ بپائی دگر است
مسجد و صومعه را گرچه رواقی است بلند
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۱
قدم بگذار و از ما بگذر ای شیخ
تکاپو کن بکار دیگر ای شیخ
تو دستاری گران داری و ما را
گرانی میکند بر تن سر ای شیخ
گدایانی خمش بی عقل و بی هش
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۱
کارم از عشق بسی مشکل و دشوار بود
که یکی ترک ستمگار مرا یار بود
یار من سخت ستمگار بود وین نیکوست
در ره عشق که معشوق ستمگار بود
از دل زار من آن ترک چه میجوید باز
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۸
دمبدم عمر میرود بر باد
باده خور باده هر چه باداباد
دیدی آخر که خواجه مرد و نبرد
آنچه در عمر خود نخورد و نداد
خود بخور یا بده و گر نه بنه
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۹
مهرش از دل مگو بدر نرود
که خیالش هم از نظر نرود
آب چشم آتش دل است که دیک
تا نجوشد بسی، بسر نرود
هر که از سیم کیسه اش خالیست
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۰
خوشا کاین خانه را ویرانه سازند
در آن ویرانه از نو خانه سازند
بیا ویرانه شو تا بیت معمور
ملایک اندر آن ویرانه سازند
چه خاصیت در این آب و گل افتاد
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۰
شاهدی مستانه آمد زاهدی مستور شد
روزنخ کم زن که بر لوح این قضا مسطور شد
خود پرستی دم زد از هستی و این چون و چرا
سطوت برق تجلی زد، بر او مقهور شد
قصه ابلیس و آدم، نقل جم یا اهرمن
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۶
گوهر خود را هویدا کن کمال این است و بس
خویش را در خویش پیدا کن کمال این است و بس
سنگ دل را سرمه کن در آسیای رنج و درد
دیده را زین سرمه بینا کن کمال این است و بس
هم نشینی با خدا خواهی اگر در عرش رب
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۲
در این خرمن گدائی خوشه چینم
گدایان دگر دائم بکینم
فزون رفت از شب و روزم چهل سال
که پا بند اندر این شک و یقینم
بدین درگه ز پستی وز بلندی
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۱
رخ است آن یا چمن یا باغ نسرین
بر است آن یاسمن یا سرو سیمین
یدو بیضاء نگوئی لعل و دندان
شب یلدا نگوئی زلف پرچین
عروسی چون ترا شاید که باشد
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۲
امروز امیر در میخانه تویی تو
فریادرس نالهٔ مستانه تویی تو
مرغ دل ما را که به کس رام نگردد
آرام تویی، دام تویی، دانه تویی تو
آن مهر درخشان که به هر صبح دهد تاب
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۱
زلفکا چند حیله ساز کنی
تا بما ره حیله باز کنی
جادو ار نیستی، چسان خود را
گاه کوتاه و گه دراز کنی
خویشتن را بهیکل طومار
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۲
تن همه زشتی و بدی یارجلاخذبیدی
جان همه دیوی و ددی یار جلاخذبیدی
از همه جا بیخبرم، عبرت اهل نظرم
لنگ و شل و کور و کرم یارجلاخذبیدی
بر در هر خانه و کو، در همه جا وز همه سو
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » مدایح » شمارهٔ ۱ - هوالعزیز
ای تو مسما و هر دو گیتی اسما
بادا اسما همه فدای مسما
نعت تو از ما تنزه است و تقدس
مدح تو از خود تبارک است و تعالی
ذره چه داند حدیث طلعت خورشید
[...]