امروز امیر در میخانه تویی تو
فریادرس نالهٔ مستانه تویی تو
مرغ دل ما را که به کس رام نگردد
آرام تویی، دام تویی، دانه تویی تو
آن مهر درخشان که به هر صبح دهد تاب
از روزن این خانه به کاشانه، تویی تو
آن ورد که زاهد به همه شام و سحرگاه
بشمارد با سبحهٔ صد دانه، تویی تو
آن باد که شاهد به خرابات مغان نیز
پیموده به جام و خم و میخانه، تویی تو
آن غل که ز زنجیر سر زلف نهادند
بر پای دل عاقل و دیوانه، تویی تو
ویرانه بود هر دو جهان نزد خردمند
گنجی که نهان است به ویرانه، تویی تو
در کعبه و بتخانه بگشتیم بسی ما
دیدیم که در کعبه و بتخانه تویی تو
آن راز نهانی که به صد دفتر دانش
بسیار از او گفته شد افسانه، تویی تو
بسیار بگوییم و چه بسیار بگفتیم
کس نیست به غیر از تو در این خانه تویی تو
یک همت مردانه در این کاخ ندیدیم
آن را که بود همت مردانه، تویی تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به وصف عشق و محبت به یک معشوق خاص میپردازد که در میخانه و دل مستان به تصویر کشیده شده است. او معشوق را منبع آرامش و شادی میداند و به تقدیس ویژگیهای او میپردازد. معشوق در تمامی گسترهها و مکانیسمهای زندگی شاعر حضور دارد؛ از جاذبههای طبیعی و نیکوییهای زندگی گرفته تا زهد و صفای روح. شاعر به ریشههای عرفانی و فلسفی عشق نیز اشاره میکند و تأکید دارد که معشوق در هر مکانی، حتی در خانههای مقدس، حضور دارد و هیچ چیز بدون او معنا ندارد. در نهایت، او به عظمت و همت معشوق اشاره کرده و میگوید که در این جهان، کسی به بزرگی و همت او وجود ندارد.
هوش مصنوعی: امروز تو در میخانه، نقش امیر را داری و دردی که مستها دارند، به تو پناه میآورند.
هوش مصنوعی: دل ما مانند پرندهای است که به هیچکس تسلیم نمیشود، تنها تو هستی که آن را آرام میکنی، تو دام و دانهای برای آن.
هوش مصنوعی: آن خورشید درخشان که هر روز صبح از پنجره این خانه نور میتابد، تو هستی.
هوش مصنوعی: آن ذکر و دعا که زاهد در طول شب و روز با تسبیح صد دانهای به یاد خدا میآورد، خود تو هستی.
هوش مصنوعی: باد خنکی که در میخانهها و مکانهای شاد و سرمستی گ circulate میکند، تویی که در دل این لحظات خوش و پر از عشق و محبت حضور داری.
هوش مصنوعی: آن قید و بندی که از زنجیر موهای تو به دل آدمهای عقل و جنون بسته شده، تنها تو هستی.
هوش مصنوعی: هر دو جهان برای آگاهان و خردمندان مانند ویرانهای است که در آن گنجی مخفی وجود دارد و آن گنج کسی نیست جز تو.
هوش مصنوعی: ما به گشت و گذار در کعبه و بتخانه پرداختیم و متوجه شدیم که در هر دو مکان، تو هستی که وجود داری.
هوش مصنوعی: راز پنهانی که در هزاران کتاب علم و دانش دربارهاش صحبت شده، در واقع خود تو هستی.
هوش مصنوعی: در این خانه فقط تو هستی و هیچ کس دیگری نیست. ما بارها صحبت کردهایم، اما حقیقت این است که تنها تو در اینجا حضور داری.
هوش مصنوعی: در این کاخ، کسی را ندیدیم که اراده و پشتکار مردانه داشته باشد، اگر هم کسی باشد، تویی که چنین ارادهای داری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر در که زنم صاحب آن خانه تویی تو
هرجا که روم پرتو کاشانه تویی تو
در میکده و دیر که جانانه تویی تو
مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.