تن همه زشتی و بدی یارجلاخذبیدی
جان همه دیوی و ددی یار جلاخذبیدی
از همه جا بیخبرم، عبرت اهل نظرم
لنگ و شل و کور و کرم یارجلاخذبیدی
بر در هر خانه و کو، در همه جا وز همه سو
از من دلخسته بگو یارجلاخذبیدی
کور منم، عور منم بیدل و بی زور منم
از ره حق دور منم یار جلاخذبیدی
مرد توئی مرد توئی، چاره هر درد توئی
قطب توئی فرد توئی یارجلاخذبیدی
مایه هر سور توئی،قائد هر کور توئی
خانه معمور توئی یار جلاخذ بیدی
سنگ توئی، جام توئی، ننگ توئی نام توئی
خاص توئی عام توئی یار جلاخذ بیدی
پخته توئی خام توئی، دانه توئی دام توئی
خانه توئی بام توئی یار جلاخذبیدی
سست و گران خیز شدم بیخود و ناچیز شدم
سخره هر حیز شدم یار جلاخذبیدی
پیر و فرومانده شدم، از همه در رانده شدم
خسته و درمانده شدم یارجلاخذبیدی
بر در مردان جهان، حلقه بزن نعره زنان
فاش بگو از دل و جان یار جلاخذبیدی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق شاعر درباره زشتیها و مشکلات زندگی میپردازد. شاعر خود را در وضعیتی بینهایت ضعیف و ناتوان توصیف میکند و از دوری از حق و حقیقت شکایت دارد. او ضمن اشاره به نقصهای جسمی و روحیاش، به یاری و نجاتدهندهای به نام "یار جلاخذبیدی" اشاره میکند که در سختیها و دردها، امید و پشتیبانی او به شمار میآید. شاعر در نهایت، به جستجوی یار و طلب یاری از او میپردازد و از دیگران نیز میخواهد که در این مسیر او را همراهی کنند. در کل، شعر مملو از احساس نیاز به محبت، یاری و نجات از شرایط سخت زندگی است.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و زشتی انسانها اشاره دارد. به این معنا که جسم انسان ممکن است نمایانگر زشتها و ناپسندیها باشد، اما درون او جانی وجود دارد که میتواند هم دیوانگی و هم زیبایی را در بر داشته باشد. در واقع، ظواهر ممکن است ناپسند و زشت به نظر برسند، اما باطن انسان میتواند عمیقتر و پیچیدهتر باشد.
هوش مصنوعی: من از همه چیز بیخبرم و در نظر من، کسانی که عبرت میگیرند، ضعیف و ناتوان هستند و نمیتوانند به درستی ببینند یا بشنوند.
هوش مصنوعی: در هر خانه و کوچه، در همه جا و از هر سو، درباره من که دلشکستهام بگو، ای کسی که میشنوی.
هوش مصنوعی: من نابینا و ناتوانم و از مسیر حقیقت دور ماندهام، حتی در سختیها هم یار و همراهی ندارم.
هوش مصنوعی: تو مردی، تو یاور هر دردی، تو قطب و محور هستی، و تو فردی خاص و منحصر به فردی.
هوش مصنوعی: تو منبع شادی و خوشی هستی، رهبری برای کسانی که در تاریکی هستند. تو خانهای آباد و پر برکت هستی و یاری برای دوستان و نزدیکانت.
هوش مصنوعی: تو سنگ هستی، تو جام هستی، ننگ و نام تو یکی است، خاص و عام تو یکسانند، ای یار، تو مانند درخت بید هستی.
هوش مصنوعی: تو هم پخته و成熟 هستی و هم خام و ناپخته، به عنوان دانهای هستی که در دامهایی گرفتار است. تو خانه و منابع منی، همچون بامی که مرا سرپناه میدهد و یار و همراهی هستی که میدرخشی.
هوش مصنوعی: از خود بیخود شدم و احساس سبکی و بیاهمیتی کردم، به حدی که به مسخره و بازیچهای برای دیگران تبدیل شدم.
هوش مصنوعی: پیر و ناتوان شدهام و از همه جدا شدهام. خسته و بیرمق شدهام، ای یاری که به دادم برس.
هوش مصنوعی: بر در مردان بزرگ، با صدا و شور فریاد بزن و به صراحت از عشق و احساساتت نسبت به یار بگو.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.