گنجور

 
میرزا حبیب خراسانی

صافی آبست ز آبگینه هویدا

یا رخ خوب تو شد در آینه پیدا

چو نان سنگی کز آب صاف نمودار

سنگ دلت از صفای سینه هویدا

خیز و در حجره را بمردم در بند

پس بنشین، لعل در تکلم بگشا

لیک در حجره را چه فایده بستن

کز لب بام آمدند بهر تماشا

گو همه عالم نظر کنند و به بینند

ما و تو با هم نشسته یکه و تنها

سفره بیغما برند و خانه بتاراج

خانه خدا در کند چه بر همه کس وا

بر سر بازار مشتری نکند راه

راه مگس چون فتد بدکه حلوا

تنک کمر را برای تفرقه بر بند

تنک شکر را ز بر تجربه بگشا

تا نگشائی دهان میان بنبندی

کس نکند در میانه حل معما

دعوت بی مدعی و خانه خالی

منزل بی ابتدال و نزل مهنا

محفل بی انتظار و مجلس بی غیر

نعمت بی منتها و سفره یغما

 
 
 
منوچهری

عاقبت کار نیک باید فردا

عاقبت کار، نیک باشد حقا

روی نهاده‌ست کار شاه به بالا

دیدهٔ ما روشنست و کار هویدا

امیر معزی

باغ شد از ابر پر ز لؤلؤ لالا

راغ شد از باد پر ز عنبر سارا

شد به هوا درگسسته رشتهٔ گوهر

شد به زمین برگشاده اَزهَر دیبا

کوه ز لاله‌گرفت سرخی بُسََّد

[...]

سعدی

اول دفتر به نام ایزد دانا

صانع پروردگار حی توانا

اکبر و اعظم، خدای عالم و آدم

صورت خوب آفرید و سیرت زیبا

از در بخشندگی و بنده‌نوازی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سعدی
قاسم انوار

بس بمساجد شدیم بهر تولا

مسجد اقصی کجاست؟ مسجداقصا؟

مسجد اقصای ماست بلده طیب

مسجد اقصی کجاهاست؟ «دنی فتدنا»

مسجد اقصی ظهور قدس تجلی

[...]

امیرعلیشیر نوایی

ای به گلستان هزار نرگس شهلا

در گل گلزار عارضت به تماشا

لاله و گل از تجلی تو به خوبی

قمری و بلبل ز شوق تو به علالا

در رخ روز از رخ تو بارقه مهر

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه