زلفکا چند حیله ساز کنی
تا بما ره حیله باز کنی
جادو ار نیستی، چسان خود را
گاه کوتاه و گه دراز کنی
خویشتن را بهیکل طومار
گاه پیچی و گاه باز کنی
گاه بر چشم یار حلقه زنی
گاه با گوش دوست راز کنی
گه بیکسو کنی زچهرش خویش
تا شب از روز امتیاز کنی
گه کنی خیرگی و بر رویش
چنگ و چنگال خود دراز کنی
آخر ای خیره تا بکی شوخی
با رخ یار دلنواز کنی
سر ببرد هزار بارت یار
خویش را باز سر فراز کنی
ای سیه زاغ حیله ور بچه رو
با رخش کار جره باز کنی
دست ما کی بحلقه تو رسد
که تو با آفتاب ناز کنی
همچو هندو زهر کجا خورشید
می بتابد بدو نماز کنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی زلف و زیبایی یک معشوق سخن میگوید و شاعر از او میخواهد که با حیلهها و چالاکیهایش، دلها را فتح کند. معشوق به زیبایی خود میبالد و میتواند خود را به شکلهای مختلف درآورد، گاه جذاب و گاه دور از دسترس. شاعر به ویژگیهای او اشاره میکند که چگونه میتواند دیگران را فریب دهد و در عین حال به بازی با احساسات عاطفی آنان بپردازد. همچنین به زیبایی و خطراتی که ناشی از عشق و محبت است، اشاره شده و نوعی تنش بین عشق و دشواریهای ناشی از آن به تصویر کشیده شده است. در نهایت، شاعر از معشوق میخواهد که این زیبایی و حیلهگریها را بیشتر به نمایش بگذارد.
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی اشاره به بازیهای عشق و نیرنگهای عاشقانه دارد. شاعر از طرف معشوقه میخواهد که چند ترفند و کلک برای جلب توجه و فریب دل او به کار ببرد تا او را به سمت خود بکشاند. به عبارت دیگر، شاعر به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره میکند و از او میخواهد که با نیرنگهایش راهی برای نزدیک شدن به او ایجاد کند.
هوش مصنوعی: اگر جادوئی در کار نیست، چه طور میتوانی گاه خود را کوچک و گاه بزرگ کنی؟
هوش مصنوعی: خودت را مانند یک طومار در نظر بگیر که گاهی آن را میپیچی و گاهی آن را باز میکنی.
هوش مصنوعی: گاهی برای جلب توجه محبوب، کارهایی انجام میدهی و گاهی نیز با دوستان خود درباره موضوعات خاص صحبت میکنی.
هوش مصنوعی: گاهی باید به چهرهی خودتان اهمیت دهید و با تغییراتی در آن، شب را از روز تشخیص دهید.
هوش مصنوعی: گاه در خلسهای میافتی و بعد ناگهان محبت و جذابیت او را میبینی و به او نزدیک میشوی.
هوش مصنوعی: ای تو که همیشه در روزهای عشق و عاشقی با چهره زیبای محبوب خود بازی میکنی، تا کی میخواهی این شوخی و بازی را ادامه دهی؟
هوش مصنوعی: اگر هزار بار هم که دوستت را از دست بدهی، باز با سر بلندی و عزت میتونی به زندگی ادامه بدی.
هوش مصنوعی: ای پرندهای که دارای نیرنگ و فریبکاری هستی، نگذار که بچهات به دام بیفتد و از جاده حق منحرف شود.
هوش مصنوعی: ما چه زمانی میتوانیم به تو برسیم وقتی که تو با زیبایی و ناز خود، همچون آفتاب درخشانی؟
هوش مصنوعی: اگر مانند یک هندو که در جایی که خورشید میتابد، به سوی آن نماز میخواند، باشی، به عبارتی میخواهی به موضوعی یا چیزی قدسیت ببخشی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پس به آخر چو چشم باز کنی
کار بر خویشتن دراز کنی
گر نقاب از جمال باز کنی
کار بر عاشقان دراز کنی
ور چنین زیر پرده بنشینی
پرده از روی کار باز کنی
از همه کون بی نیاز شود
[...]
چون تو از پرده روی باز کنی
وز در خانه سر فراز کنی
سر این رشته را چو باز کنی
کار بر خویشتن دراز کنی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.