گنجور

 
۱
۲
۳
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۷ - خطاب بنجیب الدین

 

حکیم یونان ان فلسفی نجیب الدین

که واقفست بتحقیق برهمه اسرا ر

زمنطق و ز ریاضی و از طبیعیات

نجوم و هندسه و علم طب و موسیقار

همی فشاند گفتند روز و شب زروسیم

[...]

۶ بیت
جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲ - آفتاب راد نیست

 

من عجب دارم همی از شاعران

تا چرا گویند راد است آفتاب

گرد صحرا سال و مه گردد همی

تا کجا در یابد او یک قطره آب

برخورد آن آب و آنگه میدهد

[...]

۶ بیت
جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۱ - سپاس

 

ای بزرگی که ز شیرین سخنت

عقل از جام نکت می نوشید

بهتر از مدح تو کس ننویسد

خوشتر از لفظ تو کس ننیوشید

چاکر از دوری درگاه تو صدر

[...]

۶ بیت
جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۷ - خوان از خون

 

خوان میفکند کنون مسلمانان

آن خواجه که سگ بر او شرف آرد

خوانی که ز خون آدمی باشد

افطار بدان کسی روا دارد؟

خود کس نرود و گر رود آنجا

[...]

۶ بیت
جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۰ - خطاب بصدرالدین

 

ایا صدری که چرخ پیر چون تو

جوانی در همه معنی نیارد

فلک در خدمتت خم می پذیرد

جهان در طاعتت جان می سپارد

سپهر امروز در دیوان جودت

[...]

۶ بیت
جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۱۹ - پادشاه شریعت

 

آیا پادشاه شریعت که هست

ز اوصاف تو قاصر افکار من

چو دشوار هرکس تو آسان کنی

که آسان کند کار دشوار من

چرا بهر تیمار هر بنده

[...]

۶ بیت
جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱

 

مکن ایدوست کار من دریاب

هجرت آورد تاختن دریاب

دست آنزلف جان شکر بربند

جور آن جزع دل شکن دریاب

چشم تو قصد جان ما دارد

[...]

۶ بیت
جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴

 

جانا نظری فرما کز جان رمقی مانده‌ست

واکنون غم کارم خور کآخر نسقی مانده‌ست

از شرم رخ چون مه وآن عارض گلرنگت

مه در کلفی رفته گل در عرقی مانده‌ست

کردی به دلم دعوی وآن نیز فدا کردم

[...]

۶ بیت
جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹

 

بیش ازین طاقت هجرانم نیست

برگ این دیده گریانم نیست

دل و جان گرچه عزیزند مرا

نیست در خورد چو جانانم نیست

گفتم از تو سخنی وز من جان

[...]

۶ بیت
جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱

 

بر من ز عشق دوست بنوعی قیامتست

جانم ز عشق در همه عالم علامتست

از روزگار خویش مرا صد شکایتست

وز دوستان خویش مرا صد ملامتست

گردل قبول نیست که کردم فدای تو

[...]

۶ بیت
جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲

 

این دل که به بند زلف دربسته‌ست

بس جان که به تیغ خشم خود خسته‌ست

بسته‌ست نقاب مشگ بر رویت

زان ماه طلسم خویش بشکسته‌ست

دل با غم تو در آمده‌ست از پای

[...]

۶ بیت
جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶

 

عشقبازی با چو تو یاری خوشست

جان فدا کردن ترا کاری خوشست

عاشقی گر خود همه درد دلست

درد دل از چونتو دلداری خوشست

بست خورشید از تو زناری ز کفر

[...]

۶ بیت
جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹

 

خطت تا بر گل از عنبر نوشتست

غمت بر من خطی دیگر نوشتست

مگر بیداد تو دل را خوش آمد

که بر رویم بآب زر نوشتست

دمیده گرد لعلت سنبل سبز

[...]

۶ بیت
جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴

 

دوش آن صنم ز زانو سر برنمیگرفت

با ما نفس نمیزد و ساغر نمیگرفت

در خشم رفته بود و ندانم سبب چه بود

کان ماه لب بخنده زهم برنمیگرفت

در عذر صد ترانه زدم تاکند قبول

[...]

۶ بیت
جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹

 

وای ای دوست که بیوصل تو عیشم خوش نیست

چون بود خوش که مرا آن دورخ مهوش نیست

بر رخت آتشی از عشق برافروخته اند

کیست کش از پی دل نعل درین آتش نیست

چه کند ماه که درششدرحسن از تو بماند

[...]

۶ بیت
جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰

 

یار گرد وفا نمیگردد

باوفا آشنا نمیگردد

در دلش جز ستم نمیآید

در سرش جز جفا نمیگردد

دل بیکبارگی زما برداشت

[...]

۶ بیت
جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱

 

ترسم که وعده های تو عمرم سرآورد

آوخ که عشوه تو ز پایم درآورد

ما رخت عشق خود زبر آسمان بریم

گرمان همای وصل تو زیر پرآورد

از عشق تو بشکرم کز روی حسن عهد

[...]

۶ بیت
جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۶

 

هیچ کس را هوش عشق تو درسر نشود

کش غم هجر تو با مرگ برابر نشود

نتوان کشت مرا گر طمع وصل کنم

هیچ عاشق بچنین جرمی کافی نشود

جان زمن خواهی ودانی که محابانکنم

[...]

۶ بیت
جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۸

 

لعل تو در سخن شکر ریزد

جزع من در سحر گهر ریزد

حس تو هر قدح که نوش کند

جرعه بر روی ماه و خور ریزد

هر نفس دفع چشم بدرا صبح

[...]

۶ بیت
جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۱

 

بهار امسال بس خوش مینماید

چو روی یار دلکش مینماید

ز رنگ لاله های نو شکفته

همه صحرا منقش مینماید

مگر گل غافلست از عمر کوته

[...]

۶ بیت
جمال‌الدین عبدالرزاق
 
 
۱
۲
۳
 
تعداد کل نتایج: ۵۷