مکن ایدوست کار من دریاب
هجرت آورد تاختن دریاب
دست آنزلف جان شکر بربند
جور آن جزع دل شکن دریاب
چشم تو قصد جان ما دارد
هان که مستست و تیغ زن دریاب
ماه تو منخسف همی گردد
گفتمت سر این سخن دریاب
خشمت آمد که خواندمت دشمن
دوستا رفت جان من دریاب
آه مظلوم پرده سوز بود
الله الله تو خویشتن دریاب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و هجرت سخن میگوید و احساسات خود را نسبت به معشوق بیان میکند. او از محبوب میخواهد که به کارهایش توجه کند و از دردهای ناشی از جدایی و ظلمی که بر دلش میگذرد درک کند. محبت و زیبایی معشوق در چشم و ماه او تجلی یافته، و شاعر از او میخواهد که خشمی که به دل دارد را کنار بگذارد و به او توجه کند. در نهایت، او با نالهای مظلومانه از محبوب میخواهد که خود را دریابد و به حال او توجه کند.
هوش مصنوعی: دستم به تو نمیرسد، اما امیدوارم که در سفرم، راهی برای درک و کمک به من پیدا کنی.
هوش مصنوعی: دست آن زلفی که جان را شیرین کرده، ببندید؛ چنگال بدی که دل را میشکند را بپذیرید.
هوش مصنوعی: چشم تو نیت جان دادنم را دارد، آگاه باش که مست و پرشور است و با تیغش به ما آسیب میزند.
هوش مصنوعی: ماه تو در حال کمرنگ شدن است، به تو گفتم که به این موضوع توجه کن و آن را درک کن.
هوش مصنوعی: غضب تو باعث شده که به تو به چشم دشمن نگاه کنم، در حالی که تو دوست من هستی. جان من را دریاب و مرا ببخش.
هوش مصنوعی: ای خدای بزرگ، صدای آه و نالهی بیگناهی چون پردهای آتشزا است. به خود بیا و وضعیت زار او را دریاب.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.