گنجور

 
۱۲۱۴۱

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۶۱ - لوح دل

 

... زبانی کو که ای شوخ دل آرام

نوشتم بادل خونبار کاغذ

یقین دارم که ننویسی جوابی

نویسم گر هزاران بار کاغذ

به یک کاغذ غمم بزدایی از دل ...

ترکی شیرازی
 
۱۲۱۴۲

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۶۸ - راه نجات

 

... راه دور است توشه ای بردار

کاروان بار بست و رفت از پیش

تو هم از پس همی روی هشدار ...

... راه کج را رها کن ای هشیار

گر ببارت متاع سنگین نیست

زود بگذر مترس از عشار ...

... غیر از این راه نیست راه نجات

گفتم و باز گویمت صدبار

بهتر از این رهی که من گفتم ...

... می چکد آب پندش از منقار

بارالها زجرم او بگذار

به محمد و آله الاطهار

ترکی شیرازی
 
۱۲۱۴۳

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۷۳ - شب هجران

 

... عاشق سوخته دل پا نکشد از در دوست

چون قلم گر بشکافند دو صد بار سرش

هر شبی را سحری هست ولی در عجبم ...

ترکی شیرازی
 
۱۲۱۴۴

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۸۳ - رشک بهشت

 

... وعده کردی دو بوسه ات بدهم

این عدد را سه بار کن تضعیف

من به مهر تو می فزایم لیک ...

ترکی شیرازی
 
۱۲۱۴۵

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۹۰ - صبح وصال

 

... چه جفاها که کشیدیم به شبهای فراق

تا که یکبار ببینیم رخ صبح وصال

هر چه من سعی کنم عشق تو پنهان نشود

آب را ضبط نمودن نشود در غربال

بار عشق تو چنان است که از سنگینی

من برآنم که تحمل نتوان کرد جبال

رخم از عشق تو چون کاه شده زرد و ضعیف

تنم از هجر تو باریک شده همچو خلال

شکر حق را که لب لعل تو شد قسمت من ...

ترکی شیرازی
 
۱۲۱۴۶

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۹۱ - کشتی امید

 

... چه سازد باغمی چون کوه بازل

ز بس بار غمم بر دل نشسته

بجنبد ناقه ام در زیر محمل ...

ترکی شیرازی
 
۱۲۱۴۷

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۹۲ - درس عشق

 

... در بلاهای عشقت امدادم

کی توانم که بار عشق کشم

گر بود تن ز سنگ و پولادم ...

ترکی شیرازی
 
۱۲۱۴۸

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۹۷ - فیض روح القدس

 

... ناجوانمردم اگر زلف تو از دست بدارم

گر بدانم که دو صد بار کنی زنده بدارم

سخت ترسانم از آسیب دو ماران سیاه ات ...

... وعده کردی که یکی روز به سر وقت من آیی

ترسم آن روز بیای که برد باد غبارم

به قدم بوسی ات از زیر لحد سر به در آرم ...

ترکی شیرازی
 
۱۲۱۴۹

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۹۸ - صد هزار چشم

 

تا باز کرده ام به تو ای گل عذار چشم

پوشیده ام من از همه کار و بار چشم

از دیدن رخت نشود سیر چشم من ...

ترکی شیرازی
 
۱۲۱۵۰

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۹۹ - سوز تب عشق

 

... نازت بکشم بهر یکی جام شرابی

صد بار اگر ناز نمایی و عتابم

از غصه شب و روز به چشمم نرود خواب ...

ترکی شیرازی
 
۱۲۱۵۱

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۱۰۶ - همت خضر

 

... هدهد آسا به سوی ملک سلیمان بروم

بار الها سببی ساز کزین کشور کفر

همچنان کآمده ام باز مسلمان بروم ...

ترکی شیرازی
 
۱۲۱۵۲

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۱۱۲ - رنگ شقایق

 

... پیش سر زلفت چو دهد سنبل تر بو

خجلت ده یاقوتی از آن لعل شکر بار

رونق شکن مشگی از آن طره گیسو ...

ترکی شیرازی
 
۱۲۱۵۳

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۱۱۵ - صید گرفتار

 

... پیش از این ترکی اگر دل به نکویان دادی

گر پشیمانی از این کار دگر بار مده

ترکی شیرازی
 
۱۲۱۵۴

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۱۲۶ - بوی پیرهن

 

... کسی ندیده از این خوبتر چمن که تو داری

عجب ز فتنه این چشم فتنه بار تو دارم

که فتنه بارد از این چشم پرفتن که تو داری

خوش است چاه زنخدان و زلف چون رسن تو

تبارک الله از این چاه و این رسن که تو داری

به صورتت نتوانم کنم نظاره که ترسم ...

ترکی شیرازی
 
۱۲۱۵۵

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۱۳۵ - گلبن رعنایی

 

تا چند نگارا تو بدخوی و ستمکاری

این خوی و ستمکاری از دست بده باری

شغل تو دل آزاری ست کار تو جفا کاریست

تا چند دل آزاری تا چند جفا کاری

من بار غم عشق ات پیوسته کشم بر دوش

تو از غم من خوردن پیوسته سبکباری

تو با منی ار دشمن من دوستت انگارم ...

ترکی شیرازی
 
۱۲۱۵۶

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۱۳۶ - اختر رخشنده

 

... خونابه بود جاری از چشم تر عاشق

ز ابروی کمان آسات گر تیر همه بارد

جز سینه پر حسرت نبود سپر عاشق ...

... تا سایه تو جانا باشد به سر عاشق

ترکی ز سر کویت گر بار سفر بندد

کو غیر پشیمانی زاد سفر عاشق

ترکی شیرازی
 
۱۲۱۵۷

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل دوم - مدیحه‌سرایی‌ها » شمارهٔ ۱ - اقتدار محمد

 

... نافه مشک خطا و عنبر سارا

نکهتی از موی مشکبار محمد

چشمه حیوان مجال دمزدنش نیست ...

... ماه درخشان و آفتاب جهان تاب

منفعل از چهر نور بار محمد

چرخ برین با همه جلال و شکوهش ...

ترکی شیرازی
 
۱۲۱۵۸

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل دوم - مدیحه‌سرایی‌ها » شمارهٔ ۲ - علت ایجاد ممکنات

 

... من برده سر به جیب تفکر فرو ز غم

کز در نگارم آمد و بار وی همچو ماه

برگرد ماه ریخته زلفین خم به خم ...

ترکی شیرازی
 
۱۲۱۵۹

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل دوم - مدیحه‌سرایی‌ها » شمارهٔ ۱۷ - عید غدیر

 

... حکم ایزد شده کاینجا بنمایی منزل

بار بگشا که از این حکم تو را نیست گزیر

جانشین ساز علی را و خلافت بخشا ...

... همه از شادی این حکم کشیدن زفیر

بارها را ز شترها به زمین بنهادن

خیمه ها راست نمودن غنی تا به فقیر ...

ترکی شیرازی
 
۱۲۱۶۰

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل دوم - مدیحه‌سرایی‌ها » شمارهٔ ۱۹ - شه سریر ولایت

 

... شده است دامن کهسار رشگ کان یمن

سحاب گشته ز باران به دشت گوهربار

چمن ز سنبل و نرگس شده است مینوون ...

... سه چار جام بده زان می روان بخشم

که جام چارمش از دل برد غبار محن

سه در حساب بود طاق و طاق هست قبیح ...

... عبیر و عود بسوزان و عنبر و لادن

که گشته است بر این فصل این مبارک روز

به حکم خالق منان و قادر ذوالمن ...

... وصی ختم رسولان و شوهر زهرا

ولی بار خدا والد حسین و حسن

قدم به تخت خلافت نهاده با اعزاز ...

ترکی شیرازی
 
 
۱
۶۰۶
۶۰۷
۶۰۸
۶۰۹
۶۱۰
۶۵۵