روز اول که دل به تو دادم
داغ عشقت به سینه بنهادم
من که صید کسی نمی گشتم
ترک چشم تو گشت صیادم
تا دلم چشم می پرست تو دید
می پرستی برفت از یادم
تا به کی از غمت کنم فریاد
آه اگر نشوی تو فریادم
گر به تیغم زنی تو، خرسندم
ور عتابم کنی تو، دل شادم
تو چو لیلی و من چو مجنونم
تو چو شیرین و من چو فرهادم
به جز از درس عشق در مکتب
درس دیگر نداد استادم
نروی لحظه ای مرا از یاد
تو نه یک لحظه می کنی یادم
گویی از مادر ای پری زاده!
من بیدل به عشق تو زادم
فیض روح القدس اگر نکند
در بلاهای عشقت امدادم
کی توانم که بار عشق کشم
گر بود تن ز سنگ و پولادم
قسمتم غیر رنج و محنت نیست
تا در این دار محنت آبادم
«ترکیا» در صف جزا چه کنم؟
نرسد گر علی به فریادم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
او به من شاد و من بدو شادم
او چنین باد و من چنین بادم
در این گنجنامه بگشادم
وین سخن را اساس بنهادم
بخدائی که فیض رحمت او
کرد از بند حرص آزادم
که من از خدمت چو تو مخدوم
تا به ناکام دور افتادم
نه دو دیده بخواب دربستم
[...]
چون یکی لحظه مهلتش دادم
گفت بگشای دیده بگشادم
بعد ازین کهت زر و درم دادم
هیچ کس را ز خانهات گادم؟
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.